👌🏻👌🏻👌🏻
رویه ی همسرشون "حل کردن" مشکلی نیست،
هیچ اشکالی نداره آدم یوقتایی بپذیره که تحت تاثیر سن، تجربه ی کم، هیجانات، شرایط و موقعیت و...یه اشتباهی کرده! ممکنه بازهم اشتباهی انجام بده! بپذیره و عذرخواهی کنه و تلاش کنه که جبرانش کنه.
تمام مسائل این دو سه ماه گذشته با حرف زدن و توضیح دادن حل میشده!
الان وقت نداری؟ باشه! بگو از کشیک میام و اولین چیزی که در موردش حرف میزنم همینه،
اگر همون روز وقتی ایشون عکس رو دید توضیح میداد که بله یه سفر بوده، با هم بودیم و تمام این اتفاقات قبل از این بوده که من تو رو واسه زندگی انتخاب کنم و دلیل اینکه قبل از ازدواج بهت نگفتم این بوده که نمیخواستم از دستت بدم ولی اشتباه کردم و باید میگفتم، من شک ندارم که شاید ایشون اولش ناراحت میشد، دو سه روز میرفت توی خودش، ولی با توجه به عشق و علاقه ای که نسبت به همسرش داشته میپذیرفت و میبخشید و قبول میکرد این اتفاق واسه قبل از ازدواج بوده، حالا درست یا غلط بهم نگفته ولی من الان اونقدر بهش علاقه دارم که ببخشمش و زندگیمو حفظ کنم.
ولی این اتفاق نیفتاد، این ماجرا کشیده شد به قهر و دست پیش بگیرم که پس نیفتم!
یه جایی این خانم حس کرد اونی که ناراحت بود من بودم ولی الان شرایط جوریه که من دارم تمام تلاشمو میکنم همسرم باهام حرف بزنه!!!
اگر میبینی حمایت هات از تنها رزیدنت خانم توی ورودی داره همسرتو حساس میکنه، نیازه براش توضیح بدی که به چه دلیل داری کمکش میکنی، شاید اون خانم شرایطی داشته باشه که حالا یه کمک من بتونه باری از دوشش کم کنه، ولی وقتی توضیح درست درمونی نمیدی، واسه تولدت کیک میخره و تو پنهان میکنی، همسرتو از اینستا ریموو میکنه و تو هیچی نمیگی داری شک و بدبینی رو خودت در وجود همسرت پرورش میدی!
ارتباط با ستاره، درد دل کردن باهاش، اجازه دادن بهش برای گفتن یه سری حرفا نیاز به "توضیح" داره، انقدر توضیح که همه چیز شفاف بشه، هر مسئله ای گوشه ی ذهن طرف هست حل بشه، انقدر توضیح بدی که دلش باهات صاف بشه
"وظیفه" هر آدمی در یه ارتباط عاطفی اینه! وظیفشه که حرف بزنه اگر نیازه چیزی رو توضیح بده، اگر اشتباهی کرده شهامت عذرخواهی کردن داشته باشه و جبرانش کنه!
مشکل همسر ایشون اینه که مشکلاتشو خودش حل نکرده، وقتی تو واسه یه امتحان مامانتو میبری با استاد دعوا کنه، معلومه که نمیتونی توی زندگی شخصیت اگر یه روزی حق کاملا با همسرت بود قبول کنی و معذرت خواهی کنی، انقدر ماجرا رو میپیچونی، انقدر هر روز یه مسئله ی جدید درست میکنی، آخر سر هم مامان و خالتو میفرستی وسط!