سلام عزیزم
دیدی گفتیم صبور باش دلتنگ و بی تاب نباش
این تلاطم و ترس در همسرتون بخاطر همون چیزیه که بهتون گفتیم
همسرتون الان دوباره شمارو دست نیافتنی میبینه میدونه ک تلاش نکنه شمارو ازدست میده
!
من نظرم این کوتاه نیای حتی با وجود مشکلاتی که داره چرا؟
چون اولا شوهرت همیشه تو استیبل ترین و صاف ترین مسیر زندگی بوده معنی سختی رو نمیدونه آموزشی که خانوادش باید بهش میدادن رو ندادن
وقتی بچه میخوره زمین روانشناسا میگن اجازه بدین خود بچه بلند بشه تا یادبگیره زندگی سختی داره تا اگه بعدها دچار مشکل شد دچار فروپاشی روانی نشه
مگه فقط رزیدنتی سختی داره! شما هم تو دوران تحصیل سختی کشیدی همه همکاراشم دارن سختی می کشن اون چرا تافته جدا بافته باید باشه؟
دوما اگه که به اون خونه برگردین همسرتون میفهمه و میگه عهههه اهوانه دوباره با چهارتا حرف قانع شد!!!!من برا بدست اوردنش فقط زبونمو خسته کردم قدر برگشتتو نمیدونه!
اما اگه مجبورشه خونه اجاره کنه یا شده ازین واحد به واحد کناری جا به جا شه به زحمت میفته!!!وقتش صرف میشه!ذهنش مشوش میشه !!تا بیاد به خونه جدید عادت کنه متحمل سختی میشه
حالا اگه دوباره خواست کسی حرفی بزنه این جا به جایی مثل پتک میخوره توسرش یادش میاد ک اگه کاری نکنم باز بسختی زیاد میفتم!!!!! قدر شمارو میدونه !
شما خودت اهوانه جان یکی بهت دستی ۲۰ میلیون بده بیشتر قدر میدونی یا اینکه بابت اون ۲۰ میلیون ۴ تا دندون چالشی کرو دار اندو کنی؟
اصلا ببین ،همسرت حاضر دوباره توهین و تحقیر بشه از سمت اساتید اما اون بیمارستانو عوض نکنه چرا؟چون برای به اون نقطه رسیدن و اونجا بودن زحمت کشیده بسختی بدستش اورده!حتی با فروپاشی روانیشم حاضر نشد انتقالی بگیره!قدر اونجارو میدونه چون تنها جایی ک سختی کشیده همونجا بوده
سوما
بزار اصلا حالش بدبشه اونوقت مادرشم میفهمه تبعات دخالت و توهین بشما باعث نابودی فرزند خودش میشه!!دودش به چشم خودش میره!بزار اونم بگه ولش کن حرفی نزنم باز پسرم به زحمت میفته!
چطور شما ک همسرشی نگران حال بدش باشی مادری ک بدنیاش اورده و این همه توبیخ و تحقیر میکنه بابت ناراحتی پسرش نگران نشه؟بزار این دفعه بین تو و بقیه بقیه نگران همسرت باشن