عزیز من چون شوهرم قبلنا هم تکرار کرده بود دیگه تصمیم واقعی رفتن وگرفتم و اونم فکر میکرد هر غلطی میکنه من موندنی هستم حسابی اذیتش کردم البته بماند ک تو دادگاه منم اذیت شدم و پدرم درومد و کلی خرج وکیل
وابروریزی و درگیر شدن خونوادها باهم
اما خب برگشتم سر زندگیم دیگه وقتی دیدم شوهرم حسابی به خودش اومده و بچمم داشت مریض میشد از دوری من
چون فهمیدم خودمم مقصر بودم و ۲۴ ساعته بفکر خیانت بودم و توشک بودم و شوهرمم همش درحال اثبات برااینکه بفهمم چیزی نداره یطوری انگار خودمم سوقش میدادم سمت خیانت
خودمم هیچ محبتی به شوهرم نمیکردم
هوم
دوست ندارم برات یادآوری کنم چون خودمم درد کشیدم و حس میکنم الانه که دیوونه بشم🫠
اما چیکار کنم همسرم رو سوق ندم به سمتش؟
من هر شب باهاش را بطه داشتم همش قربون صدقه اش میرفتم خیییلی باهاش خوب بودم ولی اینطوری شد
چکار باید کرد اخه؟
درست میشه اگر تو و فکرت اصلاح بشه بهم درخواست بده برات یه کانال و پیجی بفرستم خیلی کمکم کرد
و یادت نره خوندن سوره نور
و خوندن سوره مزمل و طلاق هر روز
وهر روز نماز اول وقت و ازخدا بخوا که زندگیتو حفظ کنه
برا برادرشوهرم چون ماشین اون رو توقیف کردم
واینکه تو ناراحتی بودم خواهرشوهرام توهین کرد بهم وبه خونوادم منم درجوابش به خونوادشوهرمم توهین کردم
واینکه خواهرشوهر عوضیم ۱۰۰ تا گذاشته روش تحویل خونواده شوهرم داده کلی دروغ و تهمت پشت سرم پیش خونوادش گفته
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز