من از نوجونیم عاشق پسرداییم بودم....نشد که بشه.ینی نرمال نبود.باهمه بود...الان متاهلما.بچه دارم...دیشب فهمیدم ازدواج کرده.خیلی بی سروصدا.حسی نداشتم.ولی خب گاهی خاطرات میاد تو ذهنم.چقد سرنوشت عجیبه.اصلا نمیشه پیش بینیش کرد.همش باخودم میگم اگه عشق به بچم نبود شابد با شنبدن خبر ازدواجش داغون میشدم.یا میگم چقد رویاهای دخترونه ی نازی داشتم تو نوجونیم
اسییییی میشه شیشمین تایپک آخرمو گزارش بزنی ؟ تورو خدا 🥺❤️ همون که گفتم حس ششم یا فالگر نداریم و فلان
اسمش روشه عشق نوجونی، هیجیش بر پایه درستی نیست!
ولی خب به همین حس بها داده بشه ممکنه ادامه دار باشه و ادم فک کنه عشقش واقعیه.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز