2777
2789
عنوان

امشب باز رفتیم خونه همون خانمی که

| مشاهده متن کامل بحث + 1159 بازدید | 117 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

با خودت شام ببر اندازه خودتون

واقعا دیگه نمیرم 

کاری به شعورش ندارم

خودمو زجر میدم که چی؟؟؟؟

از اولش میره تو آشپزخونه ظرف میشوره یه دقیقه کنارمون نمیشینه 

نمیدونم ظرف چی میشوره

آخه یه پذیرایی هم نمیکنه که ظرف کثیف شه

امشب دیکه اشغال هم می‌برد دم در

لباس هم شست 

یکساعت هم تو اتاق با همکارش حرف زد نیمد بیروم


وای احتمالا شیرین عقله چرا همچین میکنه اخه شما هم با شوخی بگو حرفتو

ببین اصلا نمیشه باهاش این شوخی ها کرد

مثلا اگه بگم گشنمه پرو پرو میگه پاشو برو خونتون غذاتو بخور

چه کسی هم

خاک بر سرش

ما یبار رفتیم یجا طرف خرپوول ادعاش هم میشد

ماکارونی درست کرده بود😐 برا پذیرایی هم تخمه سیاه و اب میاورد

بعد داشت از مغازه و ۴ میلیارد ک پول داره تو حسابش میگفت


خدایی شب برا یه جمعیتتتت کی ماکارونی درست میکنه😑

حداقل نهار حرفی یا یه نوشابه درست حسابی سالادی چیزی

یه دوتا میوه


شعورش زیر صفر

امروز حسینم ، کاملا تهی😐😶

خاک بر سرشما یبار رفتیم یجا طرف خرپوول ادعاش هم میشدماکارونی درست کرده بود😐 برا پذیرایی هم تخمه سیا ...

میفهمم چی میگی

بحث شام و میوه نیس

بحث احترام 

من عادت دارم میز ناهارخوری بزرگ دارم

کل پذیرایی هام روش میچینم از میوه و تنقلات تا نوشیدنی تا دسر و مغزیجات و چای و نسکافه و همه چیز

بعد بشقاب می ذارم میگم از خودتون پذیرایی کنید

آخرش هم شام از قبل پختم

کلا کنار مهمون میشینم حرف می زنیم میگیم می خندیم حتی کیک میپزیم و همه خوشحال 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792