عزیزدلم منم خیلی سخت گذشت بهم
شوهرمم همکاری نمیکرد و شرایطم تقریبا مشابهته
فقط بدون دکتر اشتباه گفته
بذار بچت خودش امادگی داشته باشه
شورت براش بپوش توش پارچه بذارکه دستشویی هم کرد نریزه
فدای سرت هرجا نجس شد
میدی میشورن
اعصاب خودت داغونه نذار بچه خاطره ی بد بمونه تو ذهنش و از دسشویی رفتن بیزار بشه
زمان بره
مال من طی3مرحله بود
اماتو میتونی سخت نگیر
شوهرتم یه مدت به حرفاش اهمیت نده بذاربگه
والا من خودم تو پروسه از پوشک گرفتن دخترم یادمه فقط ۱ بار خیلی عصبی شدم و دعواش کردم البته کتک نزدم اصلاااا
فقط دعواش کردم و بعدش تازه تا الان که ده سال میگذره هنوز خودمو سرزنش میکنم بابت اون یه بار عصبی شدنم🥴
وقتي بچه رو از پوشك ميگيريي بايد خيلييييي صبور باشي شما كه حساسي روي نظافت پس بي خيال شو بزار شش ماه ديگه هوا هم گرم بشه بچه اذيت نشه .
حماقت نمی‌دونم شاید خودشو قربانی کرد همون موقع ها گفت پسرم ۱۴سالش بود قهر کردم که طلاق بگیرم چند روز بعد رفتم بچه هامو از مدرسه میان ببینم دیدم پسرم یه سیگار دستشه رفتم جلو گفتم راه بیفت مگه من مردم معتادش بشی بردمش خونه دیدم شوهرم خونه رو پاتوق معتادها کرده و دختر دوازده ساله ام داره چایی می‌ریزه و غذا بار گذاشته وقتی منو دید پرید بغلم گفت مامان نرو دوستای بابا بدجور نگام میکنن می‌گفت امیدی به حمایت خونواده ام نداشتم پس برگشتم و گفتم بچه هام بزرگ بشن سر و سامون بگیرن تحمل میکنم
