خانما من با مادرشوهرم تو یه ساختمونیم. شوهرم از خونوادم نمیدونم چرا از اول خوشش نیومد و هی کرم ریخت و بهشون توهین کرد پشت سرشون، منم دیدم خونواده ی اون بدترن و هی دخالت میکنن واسه همون منم اشتباهاشونو به روشون اوردم و اونا به من و خونوادم توهین کردن، منم دقیقا همونطور به اونا توهین کردم و کلا حرمت بین ما نموند. البته بگم تقصیر اونا بود و مادرشوهرم به بابای من که تازه چند روز بود فوت شده بود توهین کرد، پدرشوهرمم گف پدرت یجورییی بود. کلا خیلی پررو تشریف دارن و فک میکنن همیشه حق با اوناس و اونا خوبن و من و خونوادم بدیم. چند بارم دیدم که به پسرشون حرف یاد میدن. الان شوهرم هی اصرار میکنه بریم بیرون دور دور ولی بچمونو نبریم سرما میخوره. میبره دو ساعت پیش مامانش اینا نگهش میدارن. به نظرتون این عادیه؟ اگه از من بدشون میاد چرا بچه منو نگه میدارن؟ ینی امید به ارتباط دوباره دارن؟ اینم بگم واقعا در حد فوش و داغون دعوا کردیم. به نظرتون چیکار کنم در مقابلش. هرچند مدت یبارم میوه اینا میفرستن واسمون از باغشون خیلی کم.