2777
2789
عنوان

ترسناکترین تجربه های ماوراییتونو بیاین بگین

| مشاهده متن کامل بحث + 5989 بازدید | 463 پست
چند سال پیش میرفتم دستشویی یه نفر محکم میکوبید به در دوربین گذاشتیم اما چیزی قابل روئت نبود. ...

بسم الله 

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

من برای خودم اتفاق نیوفتاده ولی خالم میگفت اونموقع ها که میخواسته از شوهرش جدا بشه فعلانم جدا نشده بود فقط خونشون رو جدا کرده بودن خالم خونه تنها بوده و میگه داشتم ا اشپزخونه درمیومدم دیدم تو اتاق شوهرم نشسته پا روی پاهاش نگاش ب منه ولی میدزدید ازم حالت روح مانندی داشته ولی تو نگا اول خیلی واقعی بوده بعد خالم گربه ام داشته حیوونا این چیزارو کاملا حس میکنن گربشم از دور داشته نگا میکرده بعد با سرعت دویده این ور اونور درحالی ک گربش خیلی ارومه اولین بار بوده انقد شلوغ کاری کرده حالا نمیدونیم چی بوده چرا شوهرشو دیده احتمالا شوهرش براش دعا نوشته بوده

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

یا من برا امتحانای ترم قراربود پنج صبح ازخواب پاشم

بعد ساعتم هی زنگ میخورد مامانمم صدام میزدمیخواستم چن دقیقه دیگ پاشم انگار توخوابو بیداری بودم یهو ازگوشه اتاقم ک تاریک بود مامانم اومد جلو بهم میگفت پاشو دیگه

 بعد ک بیشترنگاه کردم دیدم اینی ک داره از گوشه اتاقم میاد مامانم نیست

 بلکه یکیه ک شبیه مامانمه ولی چهل سال پیرتر بعد ی فانوس دستش بود شوکه شدم یهو ب سرعت ترین حالت ممکن اومد سمتم اصلا نمیتونستم تکون بخورم نفسم بالانمیومد

بعد انگار درتلاش بود گازم بگیره من گوششو گرفتم کشیدم همزمان ب خدا فکرمیکردم تا ولم کرد بعدش نمد اذان زد فکرکنم دقیق یادم نیست

 میخوام داستانای دیگه ای که برای خانوادم اتفاق افتاده تعریف کنم

خانواده من قبل از اینکه من و خواهر دوقلوم به دنیا بیایم دزفول زندگی میکردن که خب اونجا محله های قدیمی زیادی داره که فک میکنم خیلیا بدونن که جن زیاد داره که متاسفانه یکی از این خونه های قدیمی رو دایی بیچاره من میخره بدون اینکه از راز تاریک این خونه خبرداشته باشه و اینم بگم که داییم اون موقع دوتا دختر و یه پسر داشته

داستان از اون جایی شروع میشه که نقل مکان میکنن و به خونه جدید میرن از همون روزای اول زن داییم یه حس سنگینی داره توی خونه و شبا راحت خوابش نمیبره این حسا تا ی مدتی ادامه داره تا اینکه یه شب که داییم اینا میرن مهمونی و وقتی که برمیگردن خونه میبینن تمام وسایلشون وسط خونه جمع شده فکر میکنن که کار دزد بوده برای همین به چیزی شک نمیکنن تا اینکه شب بعد که همه خوابیدن یهو پای دخترداییم میکشن که ببرنش و زنداییم بیدار میشه و مانع میشه اونجاست که میفهمن قضیه از چه قراره زنداییم بعد این اتفاق اصرار میکنه که از اون خونه برن ولی داییم قبول نمیکنه تا اینکه یه روز صبح داییم سرکار بوده و بچه ها مدرسه و زنداییم تنها توی خونس و توی آشپزخونه مشغول بوده که یهو یه صدای وحشتناک از پشت سرش میاد و بهش میگه برنگرد فقط یه چیزی میگم خوب گوش کن تا دوسه روز دیگه همه وسایلاتونو جمع میکنید و زود از اینجا میرید وگرنه اول بچه هات بعدم خودتو شوهرتو میکشیم شما اومدید توی خونه ما بعداز این اتفاق زنداییم دچار شک شدیدی میشه و بستری میشه بعد که مرخص میشه داییم یه جنگیر میاره که ببینه چه خبره که طرف میاد توی خونه و بعدش میگه اینا کافرن هرچه زودتر برید به نفعتونه اینا رحم ندارن و فرار میکنه داییمم که میبینه اوضاع اصلا خوب نیست شبونه جمع میکنن و از اونجا میرن

الانم که خیلی ساله گذشته و اونجا الان شهرداری همون منطقه شده و نمیدونم چه چیزایی اونجا گذشته و میگذره.


 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

چقد دلم میخاس یک روز یهو بیدار بشم ببینم تو دنیای موازی وماوراییم 😂😂اتفاق نمیفته لعنتی وگرنه الان ...

شایدم افتاد 👁 اومدن بردنت دور از جون 🤣🤣🤣

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

بین خواب و بیداری جلو پنجره ی روح دیدم

یا خدا 🥶😂

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

الان تعریف میکنم

منتظریم 😆

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

به منم بگو چی‌میخونی منم بخونم🥺

حالا من یبار داشتم تو سایت همین چیزارو تعریف میخوندم یدفعه چراغ اتاق بعد چندوقت درست بودن خاموش روشن شد بمیرم اگه دروغ میگم 

بسم الله الرحمن الرحیم🤣🤣🤣

 عاشقترین زن 💚🌈 کیان مامانش  💋😍شاید ۳.۴ سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم بخاطر اینکه کوچولوم تو بغلم آروغ بزنه     اشک شوق بریزم و بگم منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید .....😍   میشه یه صلوات مهمونم کنید مشکلم حل شه مهربونا؟😍

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792