من خیلی قیافم مهربون وبیبی فیسه برعکس من خواهرم خیلی جذابه اصلا ناخواسته همه ازش حساب میبرن وبیشتردوسش دارن میخاست مهمونی بده مامانم ازصبح رفته بودکمکش کنه من بیچاره هیشکی نیومد حتی یدونه ظرف برداره مادرشوهرش لوسش میکنه شوهزش به گوششه زنداییم روزدختربراش کادوخریده مگه من دخترنیستم ماچقدر فاصله سنی داریم مگه آخه من آدم حسودی نیستما ولی واقعا ناراحت میشم بابام میره خونشون همش تعریف میکنه همش لوسش میکنه میان خونه من اونقدرم براشون سنگ تموم میزارم هیچی به هیچی من فرزنداولم همش نق ودرداشونو پیش من میارن دعواکنن میان پیش من مریض شن یادشون میافتم چرااخه