رفتم یک مغازه بعدش رفتم بیرون یک زنگ زدم دو باره برگشتم دیدم آقاهه میگه خوب عزیزم نور چشمم...؛با خودم گفتم ای وای چه بد چرا با من خانم اینجوری حرف میزنم. سکوت کردم.
دیدم دوباره گفت عزیزم ...گفتم با خجالت، یه کاری داشتم رفتم زنگ زدم دیدم شاگردش و یک نفر دیگه نگام میکنم با تعجب دیدم.
این چیزا چیه تو گوششون اسمش یادم رفت داره تلفنی حرف ممیزنه.اصلا با من نیست.
از خجالت آب شدم.