یه سال عزادار یه عزیز بودیم بعد داشتم تو کوچه میرفتم ک یهو دوستم اومد جلو سلام و احوال پرسی کرد و گفت تسلیت میگم
منم گفتم همچنین
اصلا نگم چ وضعی بود نمیدونستم بخندم یا گریه کنم😅
پام در رفته بود رفتم دکتر گفتم آقا کاندومش پاره شده ؟ جای تاندون 😂
یه خواستگار داشتم موقعی که داشتن میرفتن به باباش گفتم مرسی دستتون درد نکنه😐😐😐
یبار زن عموم اومد دنبالم بریم مسجد
اون در حیات وایستاده بود و من دم در خونه داشتم کفش‌ها مو پام میکردم دیدم یه چیزی گفت فکر کردم درباره کفشهام پرسید
گفتم گشاده بعدا فهمیدم گفته چرا مادرت نمیاد🤣🤣😂🤦♀️
یکسری هم اینجا خالی بندی حسابی دارن و فانتزی ذهنشون رو میگن
یکبار بچه بودم حدود ۱۹ ۲۰ سال پیش رفته بودیم خونه عمه م ک سوپر مارکت بزرگ تو بالاشهر تهران داشت ب من یک چیپس داده بود ک برم تو پارک رو به رو سوپر مارکت بخورم چیپس تموم شد زمانی ک خواستم برگردم شیشه در ورودی سوپر مارکت اونقدر تمیز بود که انگار در باز هست ب شدت تمیز بود و فکر کردم در بازه با مخ رفتم تو شیشه:/
یک عالمه آدم تو مغازه بود برگشتن داشتن منو با نگاه تاسف بار نگاه میکردن ۲۰ سال گذشته هنوز از ذهنم پاک نشده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز