2777
2789
عنوان

خدایی من خیلی مامان عجیبی هستم

| مشاهده متن کامل بحث + 5654 بازدید | 188 پست

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

من حتی نمیدونم اینی که میگی ینی چی

معاینه چشم 

فقط 9 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

مامان ۳ (دوتا هم تو دلم ) تا بچه قد و نیم قد هستم اگه ازم سوال تربیت فرزند دارین بپرسید ۶۷ جلسه کلاس تربیت فرزند و ۱۴ سمینار رفتم 🙂 

حرف مفت نزن با تو‌حرف نزدم

حرف که نزدی گلم زر زدی 

زر بیخود نزن تا کسی ریپلی نکنه ☺️

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
کاش مهمون دعودت نمیکردی، حامله ای

ترجیحا سعی میکنم بگم نیان 

فقط 9 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

مامان ۳ (دوتا هم تو دلم ) تا بچه قد و نیم قد هستم اگه ازم سوال تربیت فرزند دارین بپرسید ۶۷ جلسه کلاس تربیت فرزند و ۱۴ سمینار رفتم 🙂 

والا ما که ندیدیم😄

من دیدم 💅😎🤙

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
حرف که نزدی گلم زر زدی زر بیخود نزن تا کسی ریپلی نکنه ☺️

لطفا دعوا نکنید عزیزم که مجبور نشم قفل کنم

فقط 9 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

مامان ۳ (دوتا هم تو دلم ) تا بچه قد و نیم قد هستم اگه ازم سوال تربیت فرزند دارین بپرسید ۶۷ جلسه کلاس تربیت فرزند و ۱۴ سمینار رفتم 🙂 

وای ماشالله

ماشالله

ماشاالله

چقددددرررر بچه هاتون و همسرتون بهتون افتخار میکنن که انقدر پر تلاش و با اراده و موفقید

اپتومتریست هم هستید که عالیهههههه

خدا همشونو حفظ کنه براتون😍😍😍

ببخشید به درد نخوردن خودتو نذار پای به درد خوری یا بدرد نخوری بچه های دیگران ...

از اسم کاربریت معلومه چه ادم بی ادبی هستی  دیگم  حق نداری جواب پستامو بدی چون حواب ابله ایی مثله تو رو‌نمیدم

من که دیگه هیچ تاپیکی تو این سایت رو باور نمیکنم

همه چیز اینجا خیلی عجیب شده

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

واقعا احسنت به این روحیه و انرژی شما عالی هستین😍❤️

میشه یه راهکار به منم بگی که فعال باشم من در طول روز چندتا کار بیشتر نمیتونم بکنم

 آدمک آخر دنیاست بخند، آدمک مرگ همینجاست بخند، دستخطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی ، کل دنیا سراب است بخند🎭
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792