کی مادرشوهر فتنه داره من در عذابم جاری دار شدم شدم تازه عروسم

بالشت پره شوهر شوهر شوهر شوهره 

میفهمم چی میگی اما متوجه نمیشم🤨

عزیزم اشتب متوجه شدی شما جاریه فتنه داری نه مادرشوهر...

سرت به زندگی خودت باشه و با شوهرت حال کن و احترامشونو نگه دار فقط همین

زبون داشته باش حرف بزن وایمیسی ی پیرزن هرجور دلش خاست رفتار کنه 

میفهمم چی میگی شاید سخت باشه ولی احترامشون رو نگه دار و با شوهرت خوش باش،هر موقع فکر اومد توی سرت بگو گور باباشون مگه دیوونه ام خودم رو پیر این ها کنم

تو تشنه محبت مادرشوهرت نیستی..اگه به زندگیت دلگرمی خدارو شکر کن و اینا رو نادیده بگیر...اصلا خودتو تو این وادی ها ننداز که ارزشی نداره

دقیقا برای من این اتفاق افتاد جاری فتنه دخترخواهرش بود...بعدها متوجه شدم اون عوضی باعث این فتنه هاس خدا لعنتش کنه بعد عروسیم میرفتم خونشون تا اون عوصی نبود هم خواهراش وهم مادرش اینقد باهام خوب بودن مینشستیم حرف میزدیم تا اون فتنه از در وارد میشد اینا همشون متواری میشدن ....حتی نگا میکردم رفتار پدرشون یه مدل بود چون اون فتنه ازش میترسید به اون نفوذ نکرده بود اما اون یکی همشون رنگ عوص میکردن حتی شوهرش تنها تو خونه پدرشون بود با من حرف میزد زنش میومد دیگه سکوت میکرد لال میشد بدبخت ...درحالی هرکی نگا میکرد یه دختر ۲۸ساله ی معمولی روستایی بودا جوری رفتار میکرد که انگار درحقش ظلم شده همشم قیافش عبوس وبدخلق بود انگارحسادت کل دنیا رو میکرد بدبخت...خودش ۱۵۰گرم طلا داشت بعد چش نداشت یه سرویس منو ببینه بیچاره....باعث شد پولمونم خوردن همشون دست به یکی کردن الان ۶ساله قطع رابطه ایم خودشم از حسادتش شوهرشو کوک کرد از همسایگی اونا بلند شدن از روستاشون رفتن شهر نزدیک روستاشون خونه اجاره کردن ۲۵۰میلیون ماهی ۹تومن ...بگو اخه بدبخت کی خونه بزرگ مفتی رو ول میکنه میره اجاره....فقط از حسادت اینکه ما سهممو از شراکت گرفتیم اومدیم شهر خودم خونه خریدیم داشت میترکید حتی روز اسباب کشی خواهرشوهر بزرگ خون به ما کرد اونم کپی جاری فتنس از حیاط خونش وسایل پرتاپ میکردن حیاط ما  تا وسایلامو بشکونن...تا این حد فتنه هستا....خدا جوابشونو بده تمام فتنه گرها ...اصلا با جاریت صمیمی نشو هرچی فتنه هس از سمت اوناس باور کن

ببین تا الان بهت حق می دادم. ولی اینقدر تو این مدت تاپیک زدی که فهمیدم واقعا وسواس و مشکل داری. کوتاه بیا

پایین توضیح دادم