2777
2789
عنوان

برای دوستانم

| مشاهده متن کامل بحث + 4479 بازدید | 131 پست
خدا رحمت كنه مادر بزرگتونو ان شاالله همنشين بزرگان باشن به پاس خدماتش واقعا براش نماز بخونين قرآن بخ ...

بله سعی ام تو همینه اتفاقا...

معنای فقر رو نداری رو تا نکشیده باشه کسی نمیفهمه و فقط فقر نیست ک آدم شکنجه میده همراهش تحقیر خجالت و خیلی چیزای دیگه ام هست.. که تمومی نداره..

من الانم همون حس ها رو دارم خودم رو بیگانه میبینم‌..

چقدر خدا بزرگه چقدر ميتونه وضعيت آدما رو از اين رو به اون رو كنه حضرت يوسف رو كه به بردگي خريده بودن ...

مادر بزرگم ب راحتی میتونست اون موقع ها شوهرم بده...

مخصوصا خودمم سنم کم بود و فکر میکردم کاش ازدواج کنم بهتره ...

ولی میگفت نه. 

ببین مثلا اطرافیان فکر میکردن همین ک بیان خواستگاری دیگه انگار افتخار بزرگی دادن و ما باید با کله قبول کنیم و...

با اینکه پسرای خیلی خیلیییی مشکل دار داشتن...


یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

عزیز دلم چه گذشته پر حسرت و سختی داشتیمتاسفمهیچ وقت فکر اینکه پدر ومادرت از هم جدا شدن به سرم نمیزد ...

من خیلی تعصبی ندارم    خانوادم یکمی بابامو دوس دارما ولی خیلی حساس نیستن شوهرم چی میگه...

ولی نمیخوام مثلا پیششون رفتار هایی کنه ک اون فک کنن اونقدر هام آدم حسابی نیست...

جواهر جان الان که از زندگیت گفتی همه چی خیلی روشن تر شد فکر کنم دیگه کسی قضاوتت نکنه چون شرایطتو کام ...

نه ...

برادر زاده ن عمو..

نه اون نبود 

اون خیلی خیلی با پرستیژ   با شخصیت ...

تو فامیل نبود آشنایان بود...

ممکنه...یه کمم شاید حال خودمم موثر باشه‌..

از چه بابت میگین؟افسردگی منظورتونه؟

میدونی جواهر،هما ماها کم و بیش گذشته ای داشتیم ک رو روانمون اثر گذاشته،منم حس میکنم افسردگی پنهانی دارم ک هر ازگاه سرباز میکنه،یه دوره هم دارو خودم

‌منم زیاد اهل جایی رفتن نیستم..اینکه حتی تو خونه و مهمونی ام راحت نیستم سخت شده برام

خب راحت باش دختر خوب

همسرتم کم کم میپذیره

اگر گفت چرا اینو گفتی چرا اونو

دستش بگیر با مهربونی بگو بذار خودم باشم عزیزم 


از چه بابت میگین؟افسردگی منظورتونه؟میدونی جواهر،هما ماها کم و بیش گذشته ای داشتیم ک رو روانمون اثر گ ...

آره هم افسردگی...   که اینو فقط همسرم متوجه میشه

هم یکم بعد از ازدواج تفاوت هایی که میدیدم تو روحیه م اثر گذاشته بود نمیتونستم باهاشون ارتباط بگیرم دوست نداشتم برم تو جمعشون... حال خوبی نداشتم کلا...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز