من باشم اونقدر میگم میگم به غلط کردن بیوفته بگو هروقت مریض بودی گرسنه بودی بگو برات غذا میفرستم اینجا نیا تا خوب نشدی
منم دیروز مادرشوهرم اومد ازخونه دخترش میومد وسط حرفاش گفت نوه اش تب داشته غذا موند تو گلوم بعد گفت ن رودل کرده بود امروز خوب بود بازی میکرد و فلان تا موقع خواب به شوهر غر زدم جریان شما رو هم صبح بهش گفتم بیشتر بترسه گفتم همون بهتر جایی نمیرم کسی نمیاد امنیت بیشتره میفهمم چی میگی پارسال شوهر خواهرشوهرم پسرمو بوس کرد بعدا فهمیدم دخترش مریض بوده دوروز بعد پسرم مری شد چند ماه بعد دیدمش به روش اوردم ناراحتم شد به ی ورم نبود الانم خونمون نمیاد گفتم بدرک کلا خانواده شوهرم بیخیال هستن منم پررو