2777
2789
عنوان

مامانا شما هم خیلی درگیر بچه شدین

| مشاهده متن کامل بحث + 139 بازدید | 17 پست

درسته اقتضای مادر بودن همینه . چون بلاخره بچه ها بی پناهان و وابسته .  بعد خدا تنها کس بچه اول مادره بعد پدر.  حتی دکتر دخترم یبار بهم گفت به نظر من خدای بچه بعد خدا مادرشه .

اما ما مادرا هم اکثر اوقات بزرگنمایی و فاجعه سازی میکنیم . می دونیم بچه یه سرماخوردگی ساده داره بلاخره خب میشه اما بزرگش میکنیمو خودمون رو اذیت میکنیم . یا مثلا کلاس اول میره انتظار داریم همه چیز رو بلد باشه در حالی که می دونیم بلاخره دیر یا زود یاد میگیره.  به نظرم اینا خوب نیست 

اکثرا با کمال گرایی هم خودمون رو اذیت میکنیم هم بچه رو . اگه یکم در این مورد کوتاه بیام هم استرس نداریم و اعصابمون بهم نمی ریزه هم یه وقتایی هم به خودمون می رسیم . 


بچه ده ماهه دارم. بچم خیلی برام مهمه. خیلی زیاد. اما واقعا همه تلاشمو میکنم که از جنبه های دیگه زندگیم غفلت نکنم. ۳،۴ ماه اول تو برزخ بودم.ولی الان یه تعادلی ایجاد کردم. مثلا تا حالا ۳،۴ بار شوهرم مرخصی گرفته مونده پیش بچه من با دوستم برم بیرون‌. ظاهرمم مثل قبل بچه دار شدنه. تغییری نکرده

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وای ، چقدر متفاوت واقعا ، منم دقیقا مثل شمام ، گاهی با خودم میگم آخرش همون آدما موفق ترن سخت نمیگیرن ...

اره منم همین فکرو میکنم

مثلا اون بیخیاله دیگه کسی کار به کارش ندارع ک بچه رو بپوشون یا نپوشون و..

ولی من چون از اول سخت گرفتم

الان یک دونه از لباسای بچم تنش کم باشه شوهرم میگه برای چی لباسش کمه

بقول شما دنیا به کام آدمای آسون گیره انگار

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792