2777
2789
عنوان

جهنم امشب من و شوهرم

538 بازدید | 41 پست

بچه ها لطفا بعد از اینکه نظراتتون رو گفتید گزارش بزنید تاپیک بترکه

من همسرم دوستم داره ولی مدتیه مشروب میخوره و شبها یه هیولای به تمام معنا میشه..البته همش سعی میکنم گزک دستش ندم که اذیتم کنه..گاهی هم توی همون مستی با احتیاط من مهربونه..(اوضاع خانواده ام اصلا خوب نیست پس نگید طلاق و فلان)خودمم زندگیمو دوست دارم ولی کاش این لعنتی نمیومد تو زندگیمون😔😔ادامه پست بعد

رفتارهای این چند ماهه برام عادی شده بود..امشبم خیلی خورده بود،دیروز خونه مامانم بودیم بعد بچه خواهرم بغل من بود باباش از من گرفت،همسرم فوق العاده رو این مسئله حساسه..تو نگو دیده ولی هیچی به من نگفت تا امشب که مشروب خورده بود،یهو گفتم اا بچه ّعل من بود بعد با حالت بازجویی گفت بغل تو بود کی از تو گرفت؟

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

من احمق هم خودمو زدم به نفهمی که یادم نمیاد آخه سالهاست سر این جریان همیشه اذیتم میکنه و بهم تهمت ناروا میزنه اصلا مغزش مشکل داره اینقدر گفت و گفت که گفتم آره دادم به باباش

بعد گفت چرا به من دروغ میگی وقتی میدونی من از دروغ متنفرم؟وقتی میدونی من خودم دیروز شاهد بودم،صد بار گفتم ترسیدم دعوام کنی،بچه ها نگم براتون که چه جهنمی برام درست کرد اونقدر فحش داد اونقدر فحش ناموسی داد به خودم به مادرم به خواهرم هی گفت خواهر تو م ک ن م..تو خرابی وقتی دروغ میگه یعنی خرابی...اینقدر گفت و گفت که شرمم میاد لیوان سمتم پرت کرد شکست،دوبار بهم تجاوز کرد امشب..ولی کاش تجاوز میکرد و اینهمه توهین و تهمت به خودم و خانواده ام نمیزد..عمه ام همش سه روزه فوت شده اینقدر فحش ناموسی بهش داد که داشت عقم می‌گرفت 

بخدا جهنم واقعی رو امشب به چشم خودم دیدم قبلا هم اینطوری کرده بود ولی امشب یه چیز دیگه بود،تا مجبور شدم سم حشرات بیارم جلوش و بگم اگه تمومش نکنی میخورم،که دیگه خفه سد،بخدا با این حال رفتم دستشو گرفتم و گفتم مثل همیشه فراموش میکنم و میزارم پای مست بودنت

خوب میگفتی ب مامانش دادم🤦😥

عزمزمه اول گفتم‌یادم‌نمیاد به کی دادمش بعد گفتم دادم به مامانش بعدش که باور نکرد فهمیدم خودش دیده،بخاطرهمین راستشو گفتم،ولی بخدا از ترس اینو گفتم

علت مشروب خوردنش چیه؟ از نظر روان تحت فشاره؟از چی داره فرار میکنه که به مشروب پناه میاره؟

نه عقده ای کمبود داره..همون اول نامزدی فهمیدم جقدر کمبود داره و عقب مونده است ولی اون موقع عقل الانو نداشتم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز