من قبلا یه خواستگارداشتم چون چندبار زندان رفته بود و دعوا میکرد زیاد بابام راضی نشد من حس میکنم خواهرش که همسایه ماست که خیلی پیش دعانویس میره خواهرش یعنی اعتقاد داره به دعا احتمال میدم دعاخریده بره من چون از اون ماجرا به بعد کلا بره من خواستگار میاد الکی بهم میخوره کارام گره هست کلا دنبال هرکاری میرم به مشکل میخورم وناکام میمونم قیافمم خوبه اما خواستگار ندارم هرکیم میاد یهو غیب میشه کسی میدونه چطور باطل کنم