بنظرتون عاقبت این زندگی چجور میشه
۴ سال زندگی کنید بچه هم داشته باشید
بعد از عروسی متوجه بددهنی وعصبی بودن شوهرتون بشید
بعد ازاون به رفت امدهاتون گیر بده بگه فقط با خودم هفتگی بری خونه پدرت
خودش از فامیل های همسرش بالاتر بدونه چون نظرش اینه بقیه چشم ندارن زندگی اینو ببین از نظر خودش وضعیت مالی خوبی داری
میگه زن باید حرف گوش کن شوهرش باشه فقط هفته ای ۲ ساعت بره خونه پدرش
تو این چهارسال نشه ی مهمونی عروسی جایی دعوت باشی این آقا دعوا راه نندازه به کتک نکشه یا نمیذاره بری وقتی هم ک میذاره ب دعوا میکشونه
نظرش هم این باشه فقط وظیفه دارم خرج خونه بدم
سالی یکبار به زن خرید کنم تو این مدت سالی یکبار هم کامل خرید نکرده
خرجی هم هیچی به خانومش نمیده فقط ماهی ۳۰۰ یارانه اش
بعد این همه کشمکش تز جدید هم بده چون با خانوادت میگردی اونا وظیفشون خرج دکتر و لباس تورو بدن
بچه هم مریض بشه میگه با تو بوده مریض شده تو باید خرجش بدی
به قدری زن خسته اس ک تاحالا بخاطر بچه میموند الان میگه بچمم بردارم برم تنها زندگی کنم خیلی بهتره
خودش هم دسته بالا میگیره همش علیه خانواده همسرش حرف میزنه خانوادت اینجور خانوادت اونجور
توهین و بی احترامی میکنه
میگه حرفم گوش کن هیچ جا نرو درست رفتار میکنم
بنظر شما اینکار شدنی هستش آیا راهکاری هستش تغییر کنه اصلا