فقط چون دلم پر بود خواستم بنویسم اگه راهنماییم کردین خیلی خوشحال میشم
من ۱۵ سالمه دهم انسانی ام
یک زندگی مزخرف برای خودم درست کردم که نگو و نپرس
هرروز صبح بیدار میشم لباس میپوشم میرم مدرسه میام ناهار میخورم گوشی نگاه میکنم درس میخونم میخوابم و دوباره کل برنامه زندگیم همین شده
نه تفریحی نه گردشی نه دورهمی و نه هیچی امروز تعطیل شدیم به خاطر برف همه خانواده رفتن بیرون که عکس برفی بگیرن و فلان منی که تا پارسال عاشق برف بودم حتی تا پشت شیشه نرفتم برف رو ببینم دیشب شنیدم مدرسه ها تعطیله هیچ عکس العملی نداشتم نه خوشحال شدم نه هیچی ایتقدر بی حس و بی حوصله شدم از سوم فروردین تا حالا بیرون از خونه نرفتم هیچ عکسی از خودم نگرفتم فقط رفت و برگشت مدرسه کل تابستون رو هم همینجوری صبح بیدار میشدم گوشی نگاه میکردم شب میخوابیدم همین قدر دیگه خسته شدم از این زندگی نمیخوام تو واقعیت زندگی کنم تو ذهنم یک دختر رویایی ساختم و دارم تو ذهنم زندگی میکنم چند ماهه اتاقم رو جمع نکردم هیچ انگیزه ای برای زندگی ندارم همین درس رو فقط میخونم اصلا نمیدونم چرا میخونم واسه چی میخونم تا حالا همه نمره هام بالاترین نمره کلاس بوده ۱۹ و ۲۰ بوده نمره هام بچه های کلاسمون ۱۸ میگیرن میخوان از خوشحالی پرواز کنن ولی من هیچ حسی ندارم دوست دارم تغییر کنم یک زندگی واقعی برای خودم بسازم و از رویا خارج شم حوصله هیچی رو ندارم قیافه ام افتضاحه نمیخوام حتی چشمم به خودم بیفته اینقدر که از خودم متنفرم از هیکلم متنفرم از همه چی متنفرم کاشکی یا بمیرم یا از این وضعیت در بیام نمیخوام لحظه ای زندگی کنم