یه عمه دارم فک کنم ۱۸، ۱۹سالی هست ازدواج کرده
۲تا پسر داره
یکیش ۱۸ساله یکیش ۱۷
این هی هرسری مارو میبینه پز مال و منالشو میده
حالا بزاری براتون بگم
تا ۱۰سال اول خونه پدر شوهرش تو روستا زندگی میکرد
شوهرش کار نداشت پدر شوهرش خرجشون میداد
یادمه میومد از پدربزرگم قرص میگرفت، از بابامم چند بار قرض گرفت
شوهرش یدونه پسره ، ۳تا خواهر داره
همون موقع که حامله شد ، پدر شوهرش بهش گفته بود اگر پسر نمیزاییدی از خونم بیرونت میکردم، در این حد
تا اینکه چند سال پیش پدر شوهرش فوت کرد
و کل مال و منال پدر شوهرش رسید به اینا
کلی زمین ، یه معازه که خواهراش امضا دادن بخشیدن به شوهرش
زمینارم شوهرش توش محصولات میکاره تو معازه هم کار میکنه
حتی خونه ای که الان توش دارن زندگی میکنن چند سال پیش پدر شوهرش مول داد خریدن
حالا الان هرررررررسری مارو میبینه چنان پز میدا ، میگه
زمینای پدر شوهرمو ۲، ۳میلیارد میخرن ، رفتم فلان قد دادم مانتو ، لباس ، کفش ، برا بچه هام پزو پارس خریدم و.... از این حرفا
خیلیییییییی پز میده ، رو اعصابمه واقعا
ما خداروشکر دستمون به دهنمون میرسه ،وضعمون متوسطه
یادش رفته از کجا به اینجا رسیده ، کل زندگیشون از صدقه سر خانواده شوهرشه، بعد ۲۴ساعت ازشون بد میگه ، هی پز میده
دلم میخواد یه بار بهش بگم از کجا به اینجا رسیده ، یادش رفته از کجا اومده. چی بوده ، چیشده ، ولی دلم نمیخواد دلخوری پیش بیاد
چرا بعصیا یادشون میره گذشتشونو، حتی الانشونو؟؟؟
با اینجور آدما باید چیکار کرد
خیلییی رو اعصابمه