من سال اول واسه کنکور خوندم ولی درست نخوندم رتبه ام شد ۶۰ هزار که البته انتظارشو داشتم
سال دومم با تمام توان خوندم و رتبه ام ۱۵۰۰۰ شد و رفتم مامایی آزاد شهر خودمون که تا خونه خودمون پیاده میرم و میام این قدر نزدیکه
بعد نشستم فک کردم من پارسال همه کار کردم اما آزمون اصلا نزدم و جمع بندی خوبی نداشتم
مشاورمم نظرش این بود که تو درسته سال دومت بود اما در واقع سال اولت بود چون سال اول نخونده بودی اصلا
و اینکه حیفه به خاطر اینکه صرفا آزمون و مرور نداشتی رتبه آت بد بشه
خودمم گفتم میشینم واسه کنکور می خونم
دیگه هر چی شد شد
پدر و مادرمم به شدت مخالف چون می گفتن به اعصابت فشار میاد
ولی من خودم به آب و آتیش زدم و مامان و بابام و راضی کردم
رفتم با استادمون صحبت کردم که بزاره من ترم اول ۱۲ واحد بردارم و ترم دوم مرخصی بگیرم
از ۱۳ آبان شروع کردم به خوندن
اما نمی دونم چرا چند روزه دیگه کشش ندارم
حالم بده
دیگه نمی تونم ادامه بدم
دلم می خواد گریه کنم
حاضرم هر کاری بکنم
اما درس نخونم
کلا همیشه از سکوت متنفر بودم
عاشق سر و صدا
از یک جا نشستن بنا به هر دلیلی بدم میومد
و از کار کردن لذت می بردم حتی اگه قرار بود ظرف بشورم
نمی دونم چی کار کنم
از طرفی مامایی رو دوست ندارم چندشه
دلم می خواد پیج بزنم و آموزش زیست بدم
از طرف یه اموزشگاهم که قبلاً می رفتم دعوت به کار کردن از من گفتن که پشتیبان بشم
نمی دونم