یکی از فامیلای شوهرم اومد شهرمون دکتر الان بمن پیام داد کجایی من اومدم دکتر🫤میخاد بیادخونمون منم دوس ندارم بیاد.
چون بامادرشوهرم چپ افتاده میخاد بیاداینجا بعدا مادرشوهرم زر میزنه که من بهش آمارمیدم یاچرا باهاش درارتباطم. ادمی هم هست پررو تو هرکاری دخالت میکنه
منم تازع پ ر ی و د شدم حال مهمون داری ندارم این بیادنمیره
چی جوری بپیچونمشششش
برادرش برادرزادش همه تو شهرماهستن نمیره اونجاااا