مادرشوهرم شهرستان پدر هسرم فوت شده تازگی
این مادرشوهرمم اومده خونه دخترش تهران بچه هاش شهرستان نیستن همشون تهرانن... حالا میگه تنها میمونم شهرستان و تهران نمیام ولی برا چند ماه اومده اینجا....
ازونجایی که دوس داشت همسر من شهرستان بمونه و اصلا نمیخواست با من ازدواج کنه از وقتی پدر همسرم فوت شد کلا تو مراسم تا چهلم با من لج بود پیش بقیه حتی و حس میکنم بخاطر اینه که حس میکنه اگه با من ازدواج نمیکرد پسرش الان شهرستان میموند و تنها نبود کلا مذهبیه و من مانتوییم بد حجابم نیستما ولی کلا از اول روی خوش بهم نشون نداده مثلا نامزد بودیم نمیذاشت با پسرش بخوابیم تو یه اتاق جای پسرشو پیش خودش مینداخت به من میگفت تو هم هر جا دوس داری بخواب اوووه خیلی چیزای دیگه....
تو ختم حتی بخاطر مانتویی بودنم با هر بهونه ای نمیذاشت برم سر خاک ۴ بار نذاشت منم نمیتونستم جلوی بقیه بحث کنم ... یا وقتی با فامیلاش بودم تیکه مینداخت یا وقتی کار میکردم میگفت تو بیا اینور ... برو اونور ... و فامیلاشم تعجب میکردن از رفتارش چون عذادار بود من چیزی نگفتم ولی دلم خیلی شکست همش خوردم میکرد پیش بقیه ...
الان باید منم دعوت کنم خونمون بمونه ولی از بس ناراحتم نمیخوام ببینمش چیکار کنم وقتی اومد خودمو کنترل کنم و آروم باشم ....