عزیزم مادرشوهرم نیومد چون با همسرم صحبت کردم و گفتم دیگه دفعه بعد تعارف نکنیم.چون مسافرت میریم ک حالمون خوب بشه
اما گاهیم میتونیم اختصاصا اونارو ببریم زمانی ک حال و روحیمون محیا باشه
همسرمم قبول کرد و گفتش حالا این سری چیکار کنیم زشت میشه نگیم بیان
منم گفتم راست میگی نمیتونیم مستقیم بگیم نیان مخصوصا چون مسافرت مذهبی بود
فقط به رومون نیاوردیم تا رزو حرکت اونا هم دیگه چیزی نگفتن خداروشکر و خودمون تنها رفتیم .عزیزم گاهی ادم حالش و روحیش خوب نیست میاد اینجا خودشو تخلیه کنه
شما ک شرایط منو نمیدونی
من مثل شما مادر و خواهر و .. ام رو نمیتونم درگیر ماجراهای خودم کنم و ادم توداری هستم نمیتونم با هیچکس درد و دل کنم برای تخلیه میام این سایت عزیز دل