چرا اینقدر طلاق زیاد شده🥲

بعضی عروس‌ها الکی جبهه نمی گیرند 

حتما یه چیزی هست که شمشیر از رو بستیم دیگه 

اصلا عروس بد نمیشه وقتی الگوش که همون خانم بزرگتر یعنی مادرشوهرش باشه خوب باشه عروس بدنمیشه

من آدم شادی هستم  ،، راه می‌رم می رقصم 

روزی که غذای خوب درست کنم اون روز برام خیلی روز خوبی هست 

وقتی که شوهرم خونه هست سنگ تمام می ذارم 

ولی ولی یه جاهایی می‌بینم توی حال خودمونیم یه دفعه شوهرم تحت تاثیر حرفای اونا ،،،  انگار من ارزش ندارم یه بی احترامی هایی می کنه 

گريم می گیره به کارهایی که می کنم و بازخوردی که می‌گیرم 

شما همه چیز نمی دونی 

همه مثل هم نیستند 

خدا خیرت بده 

ببخشید بعضی خانم ها باید بفهمند 

مگه همیشه زن ها مقصرند؟؟!!!مردهایی که فکر میکنن برای خانوادشون کنیز آوردن و زندگی مشترکشون باید زیر ذره بین و کنترل خانوادش باشه چی میشن؟

همه جوری حرف زدن انگار مقصر اول و آخر خانمه. ولی وقتی یه مرد نتونه تعادل برقرار کنه بین زندگی خودش و خانوادش چرا باید تحمل کرد. 

دیگه گذشت اون زمان که مهم‌ترین عامل طلاق اعتیاد و بیکاری بود

بعنوان وکیل با ۱۲ سال سابقه قاطع میگم امروز مهم‌ترین عامل طلاق شبکه‌های اجتماعی است!

خیانت، ایجاد توقعات لاکچری نامعقول، روابط کور، ترویج بی بند و باری، ترویج فمنیسم. فانتزی‌های نامتعارف جنسی

و ده‌ها کوفت و زهر مار دیگر...

‏هر چند نمی‌توان نقش اقتصاد نابهنجار را در فروپاشی خانواده نادیده گرفت اما: اقتصاد بیمار بیشتر از آنچه دلیل طلاق باشد دلیل کاهش ازدواج است

به نظرم دخالت خانواده دختر و سازگار نبودن دختراست.از قدیم دخالت قوم شوهر بوده این دختر و خانوادش بودن که کوتاه میومدن اما الان دیگه کوتاه نمیان.به نظرم برای زندگی سالم خوبه که زن کوتاه بیاد .منظورم تو سری خور بودن نیست ها اما الان خیلی دخترا سر مسائل جزئی قهر و دعوا راه میندازن

قبلا ميسوختنو ميساختن بخاطر حرف مردم ولي الان ديگ ب نظرم زياد مهم نيست حرف مردم 

مگه میشه اصلا عروس بد نباشه

یعنی خدا بخاطر عروس بودنش معصوم آفریدتش،

خانواده شوهر خوب

ولی از همون اول بخاطر در گوش خوندن مادر خودش

فامیل شوهر میشن اذراعیل.

فاصله انداختن بین پسر و خانوادش

دو بهم زنی،

حسادت

حس رقابت بین جاری و خواهر شوهر

چشم و هم چشمی

بی‌محلی و بی احترامی و ...

در مورد برخی عروسها نه همه البته

خوش خیال و مهربون وارد یه خانواده میشیم

یهو یه چیزایی میبینیم یکم تلنگر میخوریم 

باز سعی میکنیم عادی باشیم باز چیزای دیگه میبینیم و این اونقدر تکرار میشه تا میشیم یه موجود سرد که دوس نداره با خانواده ی همسرش رفت و امد داشته باشه

دقیقا 

عزیزم شما انگار خیلی از دست عروسا شکاری من نگفتم معصومن من میگم مادر شوهر که سن بی بی ادمو داره نباید باعروس حس رقابت وحسادت راه بندازه وهی کل کل کنه وقتی خوب رفتار کنه عروسم یاد میگیره مگه کرم داری خوبی و احترام ببینی بی محلی یا بی احترامی کنی مادرشوهرا همه چیزای خوب رو برا دخترشون میخوان یک بام ودوهوا

صدتا مسافرت پیرزنیه می‌ره خوشحال میشی دیدنش میری سنگ تموم میذاری زنگش میزنی اگه زیارتی باشه که همه کار براش می‌کنی حالا یه سفر میخوای بعد مدتی بری انگار باباش تازه مرده عزا میگیره خدا شاهده یکاری میکنه یا اونجا دعوات بشه باشوهر یا بهت اونقدر بد بگذره که نگم 

نه

هم زن دایی های خوبی دارم هم زن عمو و هم خانوم برادر خوبی.

با نظر شما موافقم

ولی دیدم خانواده همسرش خوب نه عالین

ولی از بس مادرش تو گوشش خونده بود خانواده شوهر عقربه

از اول شمشیر از رو بست

بالاخره مادر شوهرش  آنقدر کمکش کرد و جلب اعتماد

الان مثل مادر دخترن

بعنوان مثال گفتم

تا کلیت شما زیر سوال بره

گفتید عروس بد نمیشه

موفق باشید