اصلا نه برای خودم نه برای شوهرم این موضوع مهم نیس یدفعه میبینی اون میره یدفع من ولی معمولا من اول میرم
😁😁
از علاقه نشات میگیره
یه بار پیاده بودیم از خیابون وارد کوچه شدیم، تو همون پبچ کوچه یه گربه بود من ندیدمش یهو اون از من ترسبد من از اون. ترس من وحشتناکه. طوریه که درحا تمام بدنم قفل شد قدرت حرکت نداشتم فقط لرز بود. ناخوادگاه ناخونامو فرو میکردم کف دستم. نه میتونم جیغ بزنم نه میتونم حتی پلک بزنم. بگم به اندازه ۵ دقیقه همسرم میگفت ببخشید ببخشید تقصیر من بود من باید حدس نیزدم کنار دیوا گربه باشه، حرف بزن دستتو باز کن، خانمی ناخن تو دستت فرو نکن. بیا دست منو بگیر ناخناتو تو دست من فرو کن. وای خیلی بد بود اه
همیشه تعارف میکنه اول من برم.۱۱سال هم بزرگتره. چه ربطی به سن داره
قبلا ک متاهل بودم خود همسرم در رو باز میکرد میگفت بفرما
البته این برا رستوران مهمونی اینا بود
مثلا میخواستیم بریم جایی کار اداری داشتم در رو باز میکرد میگفت ببخشید من اول میرم
یعنی یجاهایی صلاح میدید خودش وارد بشه
همیشه میدونست کجا اول بره و کجا من اول برم
خداییش باادب بود نمیدونم چی شد گند زد ب زندگیمون
