خودتو بزن افسردگی و...
جلوش برو تو اتاق تلفنی حرف بزن
بگو البته یکی بهت زنگ بزنه ک اگر گفت ببینم واقعا تماسی داشته باشی
بعدشم بگو خیلی دوست داشتم بیام ولی نمیشه چیکار کنم و....
بعد بخند بگو نه من اینطوری نیست زندگیم تا شوهرم راضی نباشه نمیام
یکم حس قدرت بهش میدی اینطوری
پرسید داستان چیه
بگو دوستم فلانی بود میگفت تولدشه جمع زنونه ست پاشو بیا
ولی من چون میدونستم تو میگی ن نتونستم اصرارشو قبول کنم
ببین چی میگه