مادرم نمونه یک زن قوی هست ولی دلم میسوزه براش
میدونید سختترین امتحان برای یه ادم این هست که خدا با بچش اونو امتحان کنه
مامانم تو خانواده پرجمعیتی به دنیا اومده
تو ۱۷ -۱۸ با بابام ازدواج میکنه
مادرشوهری که نصیبش میشه چیزی از شیطان کم نداره( کلی عذاب داده به مامانم دیگه نمینویسم چون طولانی میشه)
خواهرم به دنیا میاد -۳۳ -۳۴ سال پیش
تا ۶ سالگی همه چیز اوکی بود
تا اینکه یهو خواهرم تشنج میکنه و بعد اون دیگه تا الان دارو میخوره تا الان
دکترها هیچوقت متوجه نشدن مشکل اصلیش چی هست
راه رفتن خواهرم مشکل داره….. تعادلش زود بهم میخوره….
تازگیا صداش هم دچار مشکل شده….
مادرم به هر زحمتی بود کنار خواهرم موند تا دانشگاه قبول بشه
خواهرم شهر دیگه دانشگاه قبول شد ولی چون شرایط عادی نداشت خودمون هم رفتیم اون شهر… مامانم هر روز برد دانشگاه اوردش… جزوه هاشو اوکی میکرد…. پیگیر درسهاش بود …. خواهرم لیسانس رو تموم کرد … بعد اقدام کرد برای ارشد مامانم باز کمکش کرد باز کنارش بود
تو تمااااام این مدت بقیه نیش و کنایه میزدن که چرا پیگیر این بچه مریض هستی …. درس بخونه که چی….چرا براش وقت میذاری… برای بچه سالم مردم کار نیس این که دیگه وضعش اینه
خواهرم بعد ارشد نشست خوند برا استخدامی…
بعد سه سال قبول شد …..الان میره سرکار
روزی که رفت سرکار مامانم انگار مزد زحمت هاشو گرفت
ولی نمیدونم چرا من خیلییییی دلم برا مامانم میسوزه🥲😭
مظلومتریم زنی هست که به عمرم دیدم
میشهههه دعا کنید از این به بعد حال دلش خوب باشه و سلامت باشه💚💚💚💚خواهش میکنم😭😭😭