پدرو مادر من تمام اموال شون رو زدن به اسم پسرشون
ما ۵ تا خواهریم و یه برادر
همه ازدواج کردیم ولی برادرم نه
معتاده و آدم درستی نیس
حرف مادرم هم این بود که شما سر زندگی خودتونید
ما این کارو کردیم که این پسر برگرده به زندگی
۶ ماهه من خونه بابام اینا نرفتم سر این موضوع
دلم بدجور تنگه ولی غرورم نمیزاره برم
حالا بابام زنگ میزنه ج نمیدم
میخوام این پیامو بدم بهش
اینم بگم به مامانم همه حرفامونو گفتیم ما ولی به پدرم اصلا نگفتیم
الان میزارم ببینین خوبه بفرستم براش یا نه