خوب ببین اگر مثلا این طور فرض بشه دوست نداشتم به دوست صمیمی یا حتی جاریم بگم خوب این باعث ناراحتی میشه چرا ما رو غریبه دونسته اینهمه ادعای صمیمیت داشتیم باهم
اما اینکه واقعا هفته آخر مهاجرت روزهای جهنمی برای هر مهاجری هست هر حرفی باعث بهم ریختنش میشه مثلا دوست صمیمیت میخواد بیاد از خاطراتتون بگه اخی یعنی دیگه باهم نمیریم جیگرکی ؟کافه ؟
تو اون روزهای پر استرس و هزار جور درگیری و اعصاب متشنج دیگه تحمل تیک های عصبی نداریم
بخصوص من ویزای خودم اومده بود باید میرفتم ویزای شوهرم نیومده بود اصلا نمیدونستم چی پیش میاد
آینده رو تو غبار و مه میدیدم اون وسط حوصله حرف و گریه و خداحافظی و دیدن اطرافیان رو نداشتم حالم بد بود واقعا