اونایی که پارتنر های سمی دارین بیاین چالش

اره توجه زیادی کردم 

اینم جنبه نداشت 

پیجش شد صد کا فالوور ی ماشینم خرید هوا ورش داشت

قیافه ش کاملن معمولیه ولی از وقتی من افتادم رو دور دوس داشتن فک کرده بود کیههههههه هی ب من میگفت من خیلی خوشتیپم و…

براش متاسفم

همون بهتر کات کردی ۲ روز دیگه دس از پا درازتر برمیگرده اما قبولش نکن 

آدمی که بی لیاقته، تعهد سرش نشه مثل مال منو شما چشمش دنبال همه اس جوری فیلم بازی میکنه که انگار تنها دختر رو زمینی

من کات نکردم من بخاطر شرایط کودکیم ترس از رها شدن داشتم 

اون منو گذاشت رفت خیلی اصرار کردم ک برگرده خیلی خودمو کوچیک کردم برنگشت منم دیگ ۲۸ روزه الان کاریش ندارم از همخ جا هم همو بلاک کردیم 

خیلی دوس دارم برگرده ک تلافی کنم این همه شکستنم رو 

دارم تمام سعیم رو میکنم پزشکی قبول شم با اینک معلم هستم 

چون من موقعی ک رل زدم باهاش گفتم من نمیتونم اعتماد کنم انقد قسم داد ک اعتماد کن و دوستم داشته باش وابسته ک شدم رفت…

اره 

بعد اینک خیالش از دوست داشتنم راحت شد چنان باهام کات کرد و خوردم کرد ک نفهمیدم اصن چیشد 

و رفته با دختری ک اندازه موهای سرش دوس پسر داشته

میفهمم برای منم یهو یه هفته جوابم رو نمیداد میگفتم کجایی؟ میگفت افسرده ام حوصله ندارم کار دارم آخر زیر پستای همون افسرده خانم لاس زدناش رو دیدم😂

اینجور ادما موندنی نیستن اخرشم یه دختر زرنگ  میخوره به پستش دمار از روزگارش در میاره ،امیدوارم یکی بیاد تو زندگیت که مرحم و همدم بشه برات یکی که  آدم درست حسابی باشه 

من هی بهش میگفتم بیا بریم بیرون هی دعوام میکرد 

کاری کرد ک فک کنم تقصیر خودمه اخه کدوم پسریه ک نخواد عشقشو ببینه

حیف بخاطر اینک ترس از رها شدن داشتم کلی خودمو شکوندم و گذاشتم اون پسره خوردم کنه 

کلی التماس کردم نره و اون رفت 

خیلی دوس دارم ی روز برگرده ک تلافی کنم کارشو خیلییییی

منم قرار میذاشت باهام نمیومد میگفت قرص خوردم خوابم برده، بعد یه تایمی مینداخت که مطمئن بود من نمیتونم بیام، کلی التماسم کرد برگردم مامانم مخالف بود ولی من اصرار کردم میخوامش، الان نمیدونم اصلا چجوری بهش بگم اومدم بیرون از رابطه؟؟

من چون اولین های زندگیمو باهاش تجربه کرده بودم عاشقش شدم 

قبل از اون با کسی نبودم 

موقه ک کات کرد هی میگفت من بعدن ممکنه برگردم 

چون پیجش شده بود صد کا فالوور انقدددددددددد اعتماد ب سقف گرفته بود 

سیزده آذر تولدش بود من پارسال دوبار براش تولد کرفتم امسال دیک پیام تبریکم ندادم حتی اینم اومده بود چک کرده بود منو لابد انتظار داشته بازم ب پاش بیوفتم 

پارسال میخواستم کنکور بدم همین اقا نذاشت رتبه م شد لب مرز و بخاطر اینک پزشکی نیاوردم کلی مسخرم کرد

امیدوارم امسال قبول شم و باعث سوزش این اقا بشم 

و از خدا میخوام روزی سرش ب سنگ بخوزه و برگرده و من دیک قبولش نکنم و حسرت داشتنمو ب گور ببره

چی بگم خواهر چی بگم ک همشون اسیرمون کردن 

منو بگو ک عاشق این حیوون شدم آخرین بار جتی فحش مامانمم داد

چقدر بیشعور بوده، چقدر ادما شبیه هم میشن الان شما میگی خیلی کاراش مشابه کیس منه، منم دفعه اولم بود با کسی دوست میشدم حتی از مشاور هم پرسیدم گفت یبار یه فرصت بده چون گفته بودم هر دو اشتباه مردیم میخوایم جبران کنیم ولی متاسفانه تو زرد از آب درومد

خیلی 

دیدی یکی ی ماشین بخره برات شاخ بشه؟؟

به من میگفت میخوام ماشینم رو عوض کنم، بعد محل خونه شون یکی دو تا از محل ما بالاتر بود، میگفت انقدر از این محل بدم میاد... یجوری که انگار میخواست تحقیر کنه 

کلا هوا برشون میداره ولی وقتی مچش رو گرفتم گفتم میبینم خیلی داری ضعیف عمل میکنی حرف برا گفتن نداری تویی که خیلی ادعات میشه

هعی 

خیلی دلم برا خودم میسوزه کاش بش رو نداده بودم کاااااش برنمیگشتم بهش 

ی بار ی ماه کات کردم انقد التماسم کرد