من ۲۰ سالمه بعد بابام ادم خسیسیه و سخت میهش ازش پول گرف مامانم یه عمر سر همین موضوع درگیر بود باهاش البته مامانم خودش شاغله ولی خوب بالاخهر همسر هم وظیفه داره برای خرجی دادن
بعد من برا دانشگاه م قبلنا از مامانم پول میگرفتم بعد دیگ مامانم گف برو از بابات بگیر با راضیش کردم یه مقدار بهم بده و رفته رفته اون مقدار رو زیاد کردم تا الان ک ماهی ۶۰۰ تومنه
بعد مامانم میگ ته حسابم خالیه برو به بابات بگو چمیدونم میخوام برا تولد مامان کادو بخرم پول بده یا ما میخوایم پول بدیم تو هم بده و فلان نمیدونم چرا از حرف زدن با بابام در مورد پول طفره میرم میترسم و بدم میاد
مامانم هی میگه امروز با بابات اینجوری باشی پس فردا از شوهرتم پول نمیگیری
نظر شما چیه
لطفا نگید سر کار برو اون موضوع رو میدونم نظرتونو در مورد این مورد میخوام بعدم وظیفه شوهر خرجی دادنه دگ خدایی تاحالا اینجوری بودین میفهمین چی میگم ؟ کار اشتباهی میکنم ؟