پدرم به من یک تومن جهاز نداده در صورتی که به همه افراد خانوداه کمک مالی کرده گیر داده بود ۶ سال که با این ادم اردواج نکن دلایلش منطقی نبود همسر من ۵۰ سالشه ۱۳ سالگی میره جبهه چون بچه خرمشهر بوده ۴ سال توی جنگ میمونه بدجور مجبور میشه گردانشون نیروی ویژه بوده بیشتر خط مقدم بوده .بعد از مجروحیت ۶ ماه اصفهان بیمارستان بستری میشه بعد میاد ادامه تحصیل بده تا دبپلم میتونه بعد اون نمیتونه میگه مخم نمیکشید بخاطر حوادث جنگ کلی اسیب دیده بود خیلی هم ادم باهوشیه انگلیسی شو قوی میکنه پدرس میفرستتش امریکا .به اصرار باباش میره اونجا .پدرش سرطان میگیره بعد سالها بهش زنگ میزنه بیا حالم خرابه .همسرم اصلا پول نگه دار نیست با کلی پول برمیگردخ از باباش نگهداری میکنه .پولهارو توی ایران خرج میکنه چون دیر میره سفارت برای تمدید پاسپورت امریکا پاسپرتشو تمدید نمیکنه و قضیه برگشتنش کنسل میشه
حالا بابام گیر داده بود این چه طرز زندگی بوده و مممکنه توی جنگ موج گرفته باشه و ....بالاخره با اصرارهای من در سن ۴۳ سالگی به رور ازدواج کردم
🙄
منو لایک کنید بعدا بیام
پدرم یه مدت با همسرم خیلی خوب بود یکدفعه پشت سرش شروع کرد به توهین که من شنیدم تذکر دادم خلاصه با دعوا و جرو بحث بابام رفتارشو عوص کرد پدرم یه عالمم خونه ام میامد حسابی هم بهش خوش میگذشت
داداش کوچکترم باهامون خیلی خوب بود همسرمو چند بار دعوت کرد خونش .همسرم دوبارشو نتونست بره اینم بهش برخورد شروع کرد توهین که من جلوشو گرفتم و گفتم حق نداری و تمام.....گفت حالش خوب نیست بعد عمل میره تا پارک دم خونه هر روز نمیتونه بیاد خونه من.خونش کلی پله داره اینم پاشو عمل کرده بود نمیتونست اون همه پله رو بره بالا
الان این یکی داداشم گیر داده به شوهرم دعوتش کردیم چیت گر دقبقه ۹۰ خواست کنسل کنه بهانه شم این بود تو چرا کباب اوردی من الویه دارم بعد الان میگه من از شوهرت بدم میاد گفته هزارتا دختر توی خارج برای من ریخته بود و .....درصورتی که من میدونم همسرم اصلا اینطوری حرف نمیزنه و.....پشت سرش چرت و پرت ساخته و.....گفت دیشب بهم خودتو سبک کردی با یکی عروسی کردی از منطقه ۲ بردتت پایین شهر من خودم اگه پایین شهرمیشنم دوتا خونه دارم و دارم پولامو جمع میکنم بزودی برمیگردم بالاشهر .....امثال شوهر تو از ابدارچی دم خونه من کمترن
خب بقیش
خلاصه به هر سمتی میرم یکی بهم سنگ میزنه درصورتی که میان خونم همسرم خودش دونوع غذا درست میکنه انبه و موز کیک و شیرینی ......اصلا بی احترامی نمیکنه چون خیلی ادم معتقدیه خیلی با صبوری با مهمون برخورد میکنه اینا هم اینطوری میکنن و خودسونو توجیه کردن که چون این از ما از نطر سواد و مالی کمتره ما محقیم
الان واقعا نمیدونم چی کار کنم تذکر بهشون میدم زیر بار نمیرن .خودشونو مقصر نمیدون میگن کاری نکردیم .و فاصله ازشون میگیرم مبگن بخاطر پسره مارو دور انداختی و......تازه یکدفعه داداشم زنگ زده بود میخوام سرزده بیام خونت دلم تنگ شده ....بعد از یک طرف دیگه میگه اصلا حوصله دیدن ریخت شوهرتو ندارم گیج شدم
حتما همین کارو بکن دوری و دوستی شوهرتو بچسب
داداشم دیشب میگفت خودتو سبک کردی با این فرد ازدواج کردی گفتم من دوسش دارم و خوشبختم مشکلت چبه؟ گفت یه ادم سطح پایین و بی کلاس و.....نه پول درستی داره نه رفتارش خوبه نه مهندسه و....گفتم اخه به شما چیه.خودش خانمش به دورغ گفت دکترا داره ولی همش دروغ بود و.....اصلا رفتارهای خانمش خوب نیست یکم بهش نزدیک میشی توی کارت دخالت مبکنه .....برادرم هم دیروز کلی حرف هایی پشت سر یوهرم زد که اصلا به اون ربطی نداشت