من یبار با شوهرم خیلی دعوام شد بعد اون رفت حموم من همینطور یه ریز رفتم و اومدم خودش وخاندانش رو مورد عنایت قرار دادم دخترم کوچولو بودش گوشی باباش دستش بود بعد که از حموم خارج شد گوشیشو از بچه گرفت بهش گفت عه داشتی ضبط میکردی انقد ترسیدم داشتم سکته میکردم هرچی گفته بودم ضبطکرده بود