2777
2789
مامانشم یه خانم مهربونه که میگه قربونت برم ازپله هانیافتی

و وقتی قهره خدمتکارشون شهین خانم با اصرار سینی غذارو بیاره تو اتاقش و با قربون صدقه مجبورش کنه چند قاشق بخوره

من اینجا حقیقت رو میگم نه چیزی که دوست داری بشنوی                       بوته های خار را در زمین من نکار شاید فردا پا برهنه به دیدارم بیایی

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

🤣🤣🤣اینا چی بودن ما خوندیم؟

ی چی بگم برگات بریزه😂😂

هنوزم وقتی بیکارم میخونمممم

بچه که بودم یه دوست داشتم مامانش نمیزاشت بامن بگرده چون لاک میزدم حالااون با دوست پسرش میره شمال من هنوز لاک میزنم😐
😂😂یه دفه نرو سره اصل مطلباول مقدمه

تو اسن داستان یکم سورپرایز میشید اول با دنیای دخترونگیش خداحافظی میکنه بعد کم کم عاشقش میشه

من اینجا حقیقت رو میگم نه چیزی که دوست داری بشنوی                       بوته های خار را در زمین من نکار شاید فردا پا برهنه به دیدارم بیایی
مامانشم یه خانم مهربونه که میگه قربونت برم ازپله هانیافتی

نه از پله ها سر میخوره میاد پایین سکینه خانم نوکرشون میگه خانم جون بیا صبونه بخور وگرنه آقا منو میکشه

[کاربری دوم] کاش هیچوقت مهر آدمی که قسمتتون نیست،به دلتون نیوفته...
اونوقت باید با پورشه ای که هدیه تولدت از طرف بابات بود بری دانشگاه

روز اولم با آرشام تهرانی تصادف کنی 

و رنگ چشمات با رنگ ماشینت هارمونی خاصی داشته باشه🤣🤣🤣

نه دیگه خنگ اینجور راحت نیس که اول میری ماشینش پنچر میکنی اون بهت تجاوز می‌کنه از دنیای دخترونگیت خد ...

خداییش چقدر سمننن 

حتی جمله بندی هاشونم سمههه 😳🥴🤣

💚خدایا شکر بابت نعمت هایت💚 
خوندیم و ولش کن خودمونو جای دختره میزاشتیم سگ تو این زندگی🤣😂😂🤣

من هنوزمنتظرم یه مردخوشتیپ که اززن قبلش خیانت دیده ونسبت به زناسردشده وشرکتم داره من برم ابدارچیش بشم و تمام

۷۵.۹۲۸۰
تا وقتی رنگ چشات با رنگ ماشینت و شالت هارمونی خاصی نداشته باشه و لبات قلوه ای نباشه و موقع گریه دستت ...

وااااای چرا اینا رو خوندیم؟😂😂

من خودم اینا رو می خوندم کلی ذوق میکردم🤣🤣

خداییش چقدر سمننن حتی جمله بندی هاشونم سمههه 😳🥴🤣

معتقدم نویسنده ها وقت گرسنگی این داستانارو مینوشتن مغزشون زیاد کار نمیکرد بیشترم درگیر غذا بودن هروقت با دنیای دخترونگی خداحافظی میکردن براشون کلی جیگر و چنجه میاوردن به زور لقمه میکرد مجبورش مبکرد بخوره می‌گفت باید همشو بخوری اینم ناز میکرد ولی مثل گرگ گرسنه همه رو میخورد😂

من اینجا حقیقت رو میگم نه چیزی که دوست داری بشنوی                       بوته های خار را در زمین من نکار شاید فردا پا برهنه به دیدارم بیایی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز