سلاممممممم به همگی دوستان عزیزمممم خوبین صبحتون بخیر ♥️ به به چه پیام های مفیدی رو به اشتراک گذاشتین بنظرم یه خانوم هرچقدر هم بعضی از نکته هارو واسه خودش تکرار کنه بازم کمه چقدر خوبه که ارزش های خودمون رو بدونیم همون مواردی که محیا اشاره کرد یا جزئی ترین ها که زهرا جون اسم برد
محیا جون ببین مردا خیلی راحت میگیرن خیلی هم کم راجب حرفی که توی ذهن خودشون چیز خاصی نیست فوکوس میکنن که اشتباه و درستش چیه .
واسه همین زیاد به بار کلمه هایی که میگه و یهویی میگه توجه نکن و ناراحت نشو برعکس همون یه حرف رو شکل درست ولی با شوخی و خنده که به دل نگرفتم بهش برگردون
من مطمئنم همسرت متوجه خوبی های تو هست منتها نمیخواد غرورش بشکنه همش تکرار دوست داشتن کنه
مثلا همین حامد
اوایل آشنایی مون فکر میکرد بهم گفته دوست دارم باهم آشنا شدیم کار خیلی سخت و شاخی رو انجام داده
من بار ها بهش میگفتم خب بهم ثابت کن میگفت نه تو اول برادریتو ثابت کن بیا بیرون باهام ..
یعنی منظورش این بود که من تا قبل حرفای جدی به خانواده هامون اول وارد مسائل عاطفی و احساسی بشم باهاش خب مسلما شاید دلم نخواد کسی که خودشو ثابت نکرده حرف جدی به خانواده م نزده حتی برم بیرون باهاش اون توقع داشت
توی چت هامون راحت بود من واسم سخت بود چون یه سد از اینکه نکنه داره بازیت میده نکنه چیز بدی توی دلشه و.. توی افکارم میگشت
میخوام بهت بگم که همسرت شاید فقط یه مانع فکری داره که مثلا تو داری بهترین زندگی رو فراهم میکنی داری هر روز ساعت ها حرف و چت رد و بدل میکنی درصورتی که همکار هات اینجوری نیست خب پس همیشه دست و دل احساسیت گرو محیا نباشه واسه همین وقتی خیلی ابراز علاقه میکنه یهو یه چیزی میگه که تو ناراحت میشی
تو همونم ازش استفاده کن 😂 خیلی ریز توپ رو بنداز زمین خودش
مطمئنم خیلی زود پشیمون میشه و میاد واسه جبران
اینو بهش میگن توقع متقابل عشق
منم پوستم کنده شد تا اینو به حامد فهموندم که تو صد خودتو بزار کارت به من نباشه یکی من یکی تو نباشه تو کار خودتو بکن من پررو نمیشم 😂
واسه همین برو دنبال نقشه راه 😂
... ازگل جونم خداروشکررررر که ستاد صلح زوجین با موفقیت عمل کرد
امین گلزار شهدا چکار میکنه آخه 🥺 ای خدا
کدوم شهید ؟ ازگل یه شهید متاسفانه فامیلی رو فراموش کردم اسم کوچیکشون علی
همون که زنده زنده میسوزه منم متوصل به این شهید میشم بارها هربار هم جواب گرفتم اسم و چهره یادم هست امافامیلی نه همون رو یادآوری میکنم فوری حس خوب میاد سراغم
منم بابت چالشت برگشت دوباره روزهایی که تا به امروز زندگی کردم رو انتخاب میکنم
خیلی دلم میخواد دوباره زندگی کنم از نظر زمانی
من از پیری از چهل سالگی به بعد وحشت دارم 😂
یه احساسی مثل اینکه دیگه کمتر وقت و توانت مونده سراغم میاد
حامد دهه سی زندگیشه اونو میبینم بیشتر سرخورده میشم
بارها بوده مشکلی پیش اومده انقد راحت و بیخیال گذشته که من داشتم سکته میکردم
دلم نمیخواد انقد بیخیال باشم
اون یه آرامش خاصی داره که خودش میگه بخاطر سنمه من اینو نمیخوام
روح پدر نازنینت شاد باشه در آرامش عزیزم 💖✨
....
زهرا جون خوشحالم که روز خوبی رو داشتی عزیزم لحظاتت پر از جذب های خوب و خوش
ماهم همینیم من پیامک رو بیشتر دوسدارم حامد تلفن زدن
واسه همین به مشکل خوردیم من ساعت ها تایپ هم کنم خسته نمیشم اما حامد برعکس دلش میخواد صحبت کنه