شوهر من خیلی ساده س (البته برای همه بجز من) و از اول طوری رفتار کرده و خرج کرده ک کل خانواده شو پرو و پرتوقع کرده و فقط ازش انتظار دارن (همه از پدر مادر ش گرفته تا جاریا و داداش و خواهر و....)
برای عقد و عروسیمون شوهرم برای همشون ماشین کرایه کرد رفت و برگشت ک بیان
بعد عروسی دعوتشون کردم جاریم ب شوهرم میگفت کرایه ماشینمونو بده ک بیایم
شوهرم خودش ب مادرش پول میداد عیدی بده بمن
و...
ولی
اونا در حق ما و بچه هامون خیییییلی کم کاری میکنن (با وجود اینکه باغ دارن خیلی کم بمون میوه میدن، بچم دنیا اومد بعد دوماه با زور شوهرم اومدن دیدنش500هزار آوردن، (ک همون شب ک اومدن شوهرم از مغازش کلی بشون جنس داد) شوهرم عمل کرد مادرش نیومد ی شب پیشش و...)
بعد اینا شوهرم بجای اینکه ی مدت باشون سرد باشه مثل سابق خرجشون کرده
بارها مستقیم و غیرمستقیم بش گفتم فایده نداره دیگه الان رک بش گفتم و میگم ک مقصر خودتی پرو و پرتوقع شون کردی اونا گناهی نداره ن بنظرتون خوب گفتم؟؟؟؟
حالام نوبت گرفته برای باباش ک ببرتش ی شهر دیگه دکتر (صفر تا صد خرجشم میده چون پدرش حتی تعارف نمیکنه خودش بده)
(هیچ پدری هم براش نکرده از بچگی فرستادنش سر کار و ازش پول گرفتن)
گفت تو میای گفتم ن من چرا عروسای دیگه ش چرا نمیرن
پسرای دیگه ش چرا نمیبرنش
تو ببری ک مثل بچه وایمیسته تو همه خرجاشو بدی
گفت ن من خرج نمیکنم فقط میبرمش
گفتم خوب باشه منم میام
ولی بعدش غیر مستقیم بش تیکه میانداخت م ک زیاده روی میکنه و وظیفه اون نیست ببره و ...
یهو عصبانی شد و داد و بیداد ک میبرم ب تو چ خسته م کردی دخالت نکن و کلی بد و بیرا ب خانواده م گفت
ولی منو دوست دارن ظاهرا و احترام مو دارن و چون کسیو ندارم هر هفته میرم خونه شون
و قبل و بعد زایمانم هر هفته رفتیم خونشون دست خالیم نرفتیم
لطفا رد نشین ج واب بدین
خودتونو جای من بزارین
واقعا موندم حق داش عصبانی شده یا ن
یعنی من نباید چیزیم بگم😭