گفتم حالت لوس که دعوا نشه دیگه
حالا عیب نداره انشالله سر بعدی
من چی بگم مامان بزرگم ۲۲سال با ما اومد مسافرت بعد درد فقط این نبود که میاد، اینقدر غررررر میزد و به حرف ادم گوش نمیکرد ادم دق میکرد
بعد از ۱۱ سالگیم که حاج خانم سرشو انداخت پایین تو کشور غریب بهم گوش نکرد گم شد بابام منو دعوا کرد
به بابام گفتم من کاری ندارم مسئولیت قبول نمیکنم زهرمارم میکنه همه چیو دیگه کاریش نداشتم
صبری که مامانم داره ستودنیه واقعا