لباسه خیلی خیلی قدیمیه و اصلا به فرم بدنم نمیخوره مخصوص سن ۵۰ و ایناست خرید عقد نبردنم خودشون واسم خریدن و گفتن خرید عروسیم نمیریم اینا واسه خرید عروسیتم هست خلاصه چیزی نگفتم تو یکی از عروسی ها فامیل خودشون شوهرم برام لباس نخرید چون مادرشوهرم نگذاشت و گفت همین لباس که اوردیم بپوش مجبوری پوشیدم از خاله های شوهر بگیر برو همه مسخرم کردن و گفتن این چه لباسیه پوشیدی منم چیزی نگفتم بعدن لباسو دادم به شوهرم پس برد خونشون الان چند ماه میگزره شنیدم واسه تولدم میخاد همونو بهم کادو بده واقعا حرصم گرفته منم گفتم پس خنچه و خرید برای داماد نمیریم هی منتم سرم میزارن این هیچی حالا هنوز عقدم شوهرم ماهی ۱۲ تومن حقوقشه چون سقط وام و اینا میده من ازش پول نمیخاستم پول یارانمم چیزی نمیشه برام خونوادمم ندارم که ازشون پول بخام بهزیستی ام رفتم چون شوهرم حقوق میگیره قبولم نکردن از طرفی مادرشوهرم و شوهرم نمیزارن اصلا برم سرکار سر کار رفتنمم دعوا شدیدی کردیم ولی فایده ای نداشت طلاقمم نمیتونم بگیرم دلم میخاد دستم تو جیب خودمم باشه شوهرمم که تازگی اصلا بهم پول نمیده میگه ندارم ولی خرج خونوادش میکنه منم چون خونوادش خیلی فقیر هستن و پدرشوهرم معتاده بخاطر اینکه خجالت نکشن جلوم چیزی نمیگم و به روشون نیوردم ولی اونا هی منو سرزنش میکنن واسه هرکاری میگن چون تو دختری به خاطر اینکه میخام برم سرکار شوهرم میگه هرزه ای خیلی دارم حرص میخورم
واسی
مادرشوهرم دخترای مستقل و شاغلو فامیلش رو به رخم میکشه از اون طرف نمیزارن برم سرکار
ببخشید اصلا نفهمیدم
فقط میتونم حرص بخورم
چون فقط فوش مباد تو دهنم
دخترای شاغل هرزه ان؟😳
ببین حالا که شوهرت تفکرش این مدله
یه جای که محیط زنونه تر باشه بگو میخوا کار کنم
مثلا آرایشگاه یا شرکت تو ازمون استخدامی اموزش پرورش
چرا این خانواده داغون و گدا رو قبول کردی ؟ من چاره ای واست ندارم جز طلاق یا همون سرکار رفتن بی هیچ چون و چرایی
چی بگم که خیلی مشکلاتت زیادن
ولی اولین کارت اینه شوهرت رو با محبت سمت خودت بکشونی
اول دینکه نزتر خرج خانوادش کنه
حقوقشو واسه چیزای زندگیتون خرج ککه
یه لباس به جهنم خرید عروسی باز به جهنم اما پول و درامدش باید خرج شما و زندگیتون بشه
سر زندگی با این حقوق کم هم میارین
چقدر زشت یه هدیه زغارت رو صد بار بهت میدن
از لباسای مجردیت بپوش مراسمی اگر بودد
خوب برو سر کار فعلا که خونه ی پدرتی یه کارخوب پیدا کن برو بعدم درمورد ادامه دادن این زندگی مشترک قشششششنگ فکراتو بکن
دیگه سکوت کنی همین میشه تو که این راهو انتخاب کردی تا آخر توسری میخوری
بجای حرص خوردن
سعی کن جدا شی
این چه زندگیه
مادرشوهرت چقدر رو شوهرت تسلط داره بنظرم ی تراپیست برو تا ببینی این،زندگی ب درد ادامه دادن میخوره یا نه
عزیزم مادرشوهر که چه عرض کنم مارشوهر داری تو
هیچ دخالتی تو کار کردنت نمیتونه داشته باشه
میتونستی توی عقدنامت حق اینکه بتونی کار کنی رو بگیری وقتی دیدی اینقدر داغونن
به نظرت فردا تو زندگی این مادر شوهر اجازه میده اب خوش از گلوت بره پایین?
اصلا میزاره خرجت کنه اون اقا؟
من بعید بدونم بتونی تو زندگی این مرد بچه ننه و این مادرشوهرو تحمل کنی
الان شوهر شما طبق قانون نفقه شمارو باید پرداخت کنه