2777
2789
عنوان

بچه ها من باید از مهمونا پذیرایی کنم یا مادرشوهرم⁉️⁉️😐

| مشاهده متن کامل بحث + 876 بازدید | 52 پست

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مشخصه که خودت باید پذیرایی کنی 

ولی چه حوصله ای داری 

بیییست روز اونم خونه مادرشوهر😑

        دیگران خانه خرابانِ رَهِ حرص و هوس                               ما خرابیم هنوز از غمِ ویرانی خود 🥀                                                                                                                  ❌️درخواست دوستی قبول نمی کنم❌️

کمک کن عزیزم 


ولی همون طور که بقیه اومدن عید دیدنی تو هم رفتی عید دیدنی 

اینجوری نباشه که همه بشینن فقط تو کار کنی 


فقط 14 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

💙💙ممنون میشم برای سلامتی و عاقبت بخیری پسرم و سلامتی تو دلیم یه صلوات بفرستید💙💙

من باشم پذیرایی میکنم اما اصولاً خونه مادرشوهرم که میریم همه جاری ها باهم کار میکنن یکی پذیرایی می‌کنه یکی جمع می‌کنه و بقیه ظرفش رو میشورن 

چون مادرشوهرم دختر ندارن و هم مسنه ، نمی‌زاریم بلند بشه 

وا سوال داره اخه؟؟؟ معلومه ک باید تو پذیرایی کنی ... اصلا حتی جوونم ک باشه اون مادره بزرگتره تو جوونی اگر کاری هم کنی شعور و شخصیت و ادب خانوادگی تو ب نمایش میذاری و همه میفهمن تو چ خانواده خوبی بزرگ شدی .. پس حتما خودت کارا رو بکن بخدا مادرشوهر بدبخت دیو نیست اونم مادره ... دلت بزرگ باشه ... اگر چیزی هم گفتن ب دل نگیر ادما سنشون ک بالا میره اخلاقشون بچگانه میشه 

قیافه من 🔫😑😑 وقتی توی تاپیک خانومای باردار میرم۰۰۰ از پشت بوم صدای گربه میاد روی بچم اثر نذاره🔫😑 با هندزفری آهنگ گوش دادم بچم ناقص نشه🔫😑تو لقمم مو بود نپیچه دور گردن بچم خفه شه🔫😑یدونه کنجد رو نون بود بچم سقط نشه🔫😑 موز خوردم بچم نیوفته🔫😑 چایی داغ خوردم بچم نسوزه🔫😑 الویه خوردم تخم مرغ خام توی سسش رو بچم اثر نذاره🔫😑 حالت تهوعم قطع شده بچم نمرده باشه🔫😑 داشتم بستنی میخوردم یه تیکش افتاد رو شکمم سنگین نباشه بچم سقط بشه🔫😑😑 درو محکم کوبیدم گوش بچم پاره نشه🔫😑باد پرده رو تکون داد نوار سرپی توی پرده توی هوا معلق نشه روی بچم اثر بزاره🔫😑😑 بچه فامیل با لیزر اسباب بازی انداخت رو شکمم واسه بچم ضرر نداره🔫😑 عطر میزدم تاپم نازک بود ریخت رو شکمم بچم خفه نشه🤕😑😑 کشمش خوردم بچم فلان نشه... یدونه بالشت جابجا کردم بچم ال نشه... مادر شوهرم با این وضعم میخاد بیاد خونمون شب نشینی، مگه چند روز دیگه داری تا زایمان؟ دوهفتمه عزیزم🔫😑😑😑                                                                                                                                                                                                                                    
خب یه چایی میارم نمیشه ک تقسیم کنم. غذا ک نیست بگم برنح با من خورشت با شما

حرفمو نگرفتین ...

اینکه همه کارو شما بکنید 

هر لحظه سر پا باشید 

همه کارو خودتون ب عهده بگیرین اشتباهه

که رفته رفته انتظار زیاد میشه و میشع ی وطیفه برا شما

ی لوکشین برا خدا بفرستید شاید ایرانو گم کرده!:)💔

یا باید اون بیست روز نری و نمونی خونشون یا اینکه اگه میمونی چون مادر شوهرت سنش بالاست مجبوری پذیرایی کنی 

اگه جاریات برای عید دیدنی میان یه چایی و شیرنی و میوه هست دیگه پذیرایی کن 

ولی اگه اونا هم چند روز میمونن باید خودشون کار کنن ،تو مسئول نیستی 

خب یه چایی میارم نمیشه ک تقسیم کنم. غذا ک نیست بگم برنح با من خورشت با شما

مثلا شما استکانا رو مرتب کن چایی بریز همسرتو صدا کن بیاد ببره

شما میوه بچین ظرف میوه رو بردار همسرت پیش دستی پخش کنه.

 عاشق شده‌ام.شکست خورده‌ام. پیروز شده‌ام.اشتباه کرده‌ام.انتقام گرفته‌ام. تحقیر شده‌ام. دوست داشته شده‌ام.به من عشق ورزیده‌اند. زیرابم را زده‌اند. از کار بی‌کار شده‌ام.دستم را گرفته‌اند. سفر کرده‌ام. وحشت کرده‌ام.از ته دل خندیده‌ام.شهری را که دوست داشتم ببینم دیده‌ام. دیوانه‌وار رقصیده‌ام. خدا را گم کرده‌ام. خدا را دوباره پیدا کرده‌ام.سقوط کرده‌ام. در منجلاب دست و پا زده‌ام.نفرت ورزیده‌ام. از خودم متنفر شده‌ام. خودم را دوست داشته‌ام.برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شده‌ام. برای ادامه‌ی یک زندگی جنگیده‌ام.نفرت‌هایم فروکش کرده‌اند.کتاب خوانده‌ام. فیلم دیده‌ام.فریاد زده‌ام.گریه کرده‌ام. دوست داشته‌ام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شده‌اند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کرده‌ام. بدنم را به سبک خودم دوست داشته‌ام.هورمون‌های مادرانه‌ام فعال شده‌اند.عقل و منطقم غالب شده است.نگذاشته‌ام شکستم را ببینند.و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبوده‌ام و چیست زندگی جز همه‌ی اینها... 🍂🔮
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز