2777
2789
عنوان

انتخاب اسم بچه توسط مادرشوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 1259 بازدید | 94 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بگو ببخشید محصول مشترک من و پسرته اونم از خونه شما با وسایلش نیاورد ک

من همیشه یه جور جوابشو میدم که دهنشو ببنده ولی عار نداره باز دفعه بعدی با کلمات و حقه های جدید میگه😂

ب چه نفرین باحالی. واقعن چرا .؟ آه

اخه تجربه دارم میدنم چقد حرص داره ای حرف

 البته ن دراین حد رودار باشن سرشونو میکنم😂

باردار بودم حالا اصلا معلوم نبود بچه چیه البته سقط هم شد سرماه دوم

خلاصه نشسته ب‌دیم اینا همش اسمایی ک شبیه اسم سوهرم باشه رو میگفنن بزارین فلان قلان قشنگه!! اسمای پیس پیس

اخرشم بهشون کفتم قبلا با مامانم مشورت کردم سر اسمش چ دختر باشه چ پسر

حالا هروقت بدنیا اومد صداش میکنم میشنویذ😇

ترکیدن عجوزه های ماده😂😂😂

بی خیال بابا ی بار اوایل تازه عروس بودم  جاریم باردار بود گریه ش گرفت از نظرات و دخالتشون چون اسمی ک جاری انتخاب کرد مسخره می‌کردند همه شون بدبختو دوره کرده بودن و ب برادرشوهر میگفت نزاری اسم مسخره بزاره پدر باید اسم انتخاب کنه .مادرشوهرم رو به شوهرم گفت تا ببینبم تو چی میخوای بزاری اسم بچه ت رو تا زنت اسم عجق وجق نزاره منم گفتم مادر جون اسم بچه رو من انتخاب میکنم فامیلش با پدرش هست اگر راضی نیستید فامیل منو بزارید اسم شما انتخاب کنید قرار نیست بشم ماشین جوجه کشی طایفه فلانی!!!فقط منم حق دارم اولویت مادره .جمعشون یخ زد جاریمم شیر شد گفت آره فکر خوبیه رو به شوهرش گفت فامیل منو بزار اسم خودت انتخاب کن دیگه همه شون خفه خون گرفتن وپرونده دخالت در اسم نوه بسته شد بعدش هم دیگه حرفی پیش نیومد 

مینیمال 
من مادر شوهرم رو ی اسم پا فشاری میکرد بعد اون اسم اسم پسرش بود نوش بود پسر عمو شوهرم بود بچه عمه شوه ...

من اگه کسی اسم دخترمو مسخره کنه اسم و فامیل خودش و خاندانش رو جوری مسخره میکنم که دیگه حرات نکنه از کنارم رد بشه ی وقت اون طوری صداش بزنم 

مینیمال 
من اگه کسی اسم دخترمو مسخره کنه اسم و فامیل خودش و خاندانش رو جوری مسخره میکنم که دیگه حرات نکنه از ...

والا 

منم به صبوری معروفم ولی ژ بار پسرمو دعواکردن قیامتی کردم هیچ کس جلو دارم نبود مثل جومونگ پریدم اونطرف اپن 


به شوهرم گفتم خودم سوختم گذشت کردم چون بزرگ بودن چون شوهرمو و زندگیمو دوست داشتم 

ولی بچه!بچه !شوخی ندارم ترسم ندارم . فوش بدن هم فوش میدم هم میزنم هم عابرو ریزی میکنم

بدجنس دیدم ولی این بی ادبیه یعنی چی اخه

بس که جواب بی احترامیاشو‌ ندادم و همبن که کار خودمو میکنم واسم کافیه اینجوری هار شده سرم فکر میکنه سادم بلد نیستم،کی بشه منم عین خودش بشورمش فعلا صبرم زیاده

بس که جواب بی احترامیاشو‌ ندادم و همبن که کار خودمو میکنم واسم کافیه اینجوری هار شده سرم فکر میکنه س ...

ولی این خیلی بده

منم همینطور شد ب صبر معروفم 

ولی کاری کرد دست گذاشت رو نقطه ضعفم دیگه هیچ حدیث و آیه ای نتوست استیم بده. تمام تمام

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792