سر یه موضوع با شوهرم بحث داشتیم اینم بگم شوهرم تو هر کاری فقط خونوادشو قبول داره و من و اصلا؛اونشب خونه خواهرش بودیم یه دلمه پخته بود با یه برنج که واقعا نمیشد خورد چند نفر کشیدن ولی نخوردن بعد شوهرم میگف برو ازشون سوال کن چیزی که بلد نیستی منم گفتم آره باید برم بپرسم چطور انقدر بدمزه درست میکنین و غذای اونشبو گفتم. جوش اورد گفت غلط کردی راجب دستپخت خواهرم حرف میزنی و ازین حرفا بعدش گفت خونوادم انقدر باهات خوبن و احترام میزارن منم گفتم خودت شاهد بودی بارها بی احترامی کردن و من بازم بی احترامی نکردم. اینم بگم خیلی بها دادم به خونوادش. البته مشکل من تو بحث شوهرم بود نه خونوادش در اصل...