......
فعلا راضی نشدن مامانم ب درمان سرطانش ...
از درون آب شدم
بی درک و بی احساس و خود رای بودن شوهرم
احساس تنهایی تا مغز استخوانم
اختلاف شدید شوهرم با مامانم
یه سالو خورده ایی تو عذابم
عین دوتا دشمنن
موندم وسط
بیماری های پدرم😔
بزرگترین مشکل من اینه که هیچ مشکلی ندارم.
به نظرم بدترین زمان زمانیه که آدم توی ابهام گیر میکنه توی دوراهی هایی که نمیتونه تصمیمی بگیره جواب مشخصی برای چیزی توس سرش نداره و داره ازار میبینه
نقطه ضعفش چیه رو همون دست بزار، مثلا خیلیا مادرشون روی شغل ، یا بچه یا خانوادشون یا خیلی چیزای ساده تری حساسه مثلااا من خیلی مادرم روی گریه حساسه که چیز ساده ایه اگه وحشتناک گریه کنمو بند نیاد تا ساعات و چند روز افسرده بشم جوابه، مادر شما ام مطمئنم یچیزی هست که چندروزه قطططعا روش جواب میده یا دروغی چیزی بگین بگین دیگه عمل نمیکنن با لیزر میسوزونن البته دروغم نیست دیدمممم یسری جاها این کارو میکنن با دارو ام مشکل برطرف میشه نگران هیچی نباااش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز