این خانمه متولد ۶۰
حدود یه سال همسایه دیوار به دیوار ما شده و به خاطر تصادف نابیناست از شوهرشم طلاق گرفته یه دختر ۱۷ ۱۸ ساله داره
هم به خاطر اینکه همسر من مدیر ساختمون
هم اینکه منم باهاش گشاده رو ام خیلی میاد در خونه مون
یه بار برای شارژ ساختمون
یه بار میگه قرص داری و ....
اون اوایل که اومده بود گفت پسر همسایه بالایی خیلی عوضی شماره منو از گوشی مامانش برداشته میکه دوست بشیم بعد گفت من قبل تصادفم وکیل بودم پدرش رو درمیارم و....
منم چیزی نگفتم فقط گفتم مامانش خانم محترمی ولش کنید
حالا این چند روز گذشته دیدم یه نفر انگار خیلی میره خونه اش ( خانم با خانواده اش مشکل داره معمولا تنهاست )
اول فکر کردم دخترش اومده یا شاید برادرش باشه ( گاهی میان پیشش )
حالا میبینم پسر طبقه بالایی هی میره خونه اش🤐
امروزم وسط روز از سرکار اومد خونه خانمه رو برد خونه شون تا مامانش از سرکار بیاد خانمه برگشت
پسره خیلی کوچکتره ازش
انقدرررر ناراحت شدم 🤧
اصلا صدای تلفن حرف زدنش میاد خونه مون یه جوری میشم