من پریشب تو دعوا شوهرم گفت قلبم درد گرف حرصم دادی.
بعد بهش گفتم چی بود نگران شدم. گفت الکی گفتم دلم بود. ولی من می دونم الکی گفت و می خواست از من پنهان کنه. ولی قلبش بود. یه بار به من گفت چرا من سرماخورده بودم، به مامانت گفتی. دیگه چیزی بهت نمیگم چون به خونوادت میگی. الانم سرما می خوره بهم میگه نه من سرما نخوردم. قلبشم باشه میگه، نه چیزی نیست و پنهان میکنه. الان از پریشب تا حالا انقد دلواپس بودم، امشب میگم چی بود، دفعه اول بود یا قبلنم بود، داد کشید که چرا می پرسی. الانم که می پرسی دوباره درد میاد قلبم و دوباره کلی حرص خورد و داد کشید. ولی من دلسوزشم می خوام بدونم چیه اگه لازمه ان شاءالله ببرمش دکتر. از این لجم می گیره که از من می خواد مخفی و پنهان کنه. یعنی بشدت لجم می گیره آخه من همسرم بای بدونم چرا مخفی می کنه و حاضر نیست حتی یک کلمه دربارش با من حرف بزنه؟؟
چیکار کنم دیگه ازش بپرسم یا ن؟
