نه شوهرم ترس نداشتنمو داره شاید حتی نباشمم براش مهم نباشه نهایت یه زن دیگه میگیره
مامان بابامم که اصلا تو کل این ۲۴ ۲۵سال ثابت کردن
جدیدا میگم کاش میتونسم برم بی صدا فقط برم یجایی هیچکس ندونه من کیم چیم از کجا اومدم
چقد بده اونقد اطرافیانتو دوس داشته باشی ولی به چشم هیچکدوم نیای
کاش میشد امشب همون شب رفتن من باشه وقتش باشه برم
یه تنه باید بجنگم برا درست کردن همچی و هزاران بار تو این راه دل خودم بشکنه
گناهم چیبود اخه خدایا اومدم سمتت ولی درتو باز نکردی نخواستی منو گفتن اگه از ته دل پشیمون باشی میپذیری ولی نخواستی و من به این نخواستنا عادت دارم🙂💔دمت گرم واقعا