2777
2789
عنوان

باردارم شبای که شوهرم نیس میام خونه داداشم امروز بچش گفت

| مشاهده متن کامل بحث + 2367 بازدید | 78 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نرو دو روز دیگه هم زایمان کنی باز بهونه ات اینکه با بچه میترسی تنها باشی نمیشه ک همش بری خونه اونا ...

نه والا قبل بارداری همش تنها میخابیدم

ولی حس کردم که اونا راحت نیستن😔

کل بارداریت رفتی اونجا؟ چرا اشتباه؟

صدتا دلیل مثلا یکیش وقتی بچه بیاد شلوغ میشه دورت دیگه نمیتونی تنهایی هرچی میخوای تاظهر بخوابی تااخر شب فیلم ببینی وهله حوله بخوری

دومیش هرچی هم خوب باشن کم کم خار میشی

سومیش ممکنه ادمیزادتودعوایی چیزی منت سرت باشه

چهارمیش ازکجا میدونی توخونه حرفش نشده بچه شنیده وبهت گفته

پنجمیش زن داداش اسمش رو خودش ممکنه تو دعوایی بحثی یهو به دهداشت بگه نمیخواد بری اونجا متت بذاره به داداشت

تجربه داشتم میگم نرو 


چرا آخه چه اشکال داره به یکی کمک کنی

همه ادما اخلاقاشون شبیه هم نیس 

چیزی ک از نظر شما درسته از نظر یکی دیگه ممکنه خیلی مشکل باشه 

حالا حرف بچه رو نمیشه مبنا قرار داد خیلی وقتا بچه ها خودشون چرت و پرت میگن گاهیم حرفایی ک توخونه زده شده رو ب زبون میارن 

اصلا بحث این نیس کارتون درسته یا نه، شما تااخر عمر نمیتونین هرموقع تنها شدین بدو بدو برین خونه یکی بخابین 

من عروس شدم خونم ویلایی بزرگ بود هیچوقت تو عمرم شب تنها نخابیده بود شوهرمم ی شب درمیون شیفت شبه، خونه مامانم دوکوچه اونور تره 

ولی حتا یک شبم نرفتم خونه کسی بخابم اوایل از ترس تا صبح بیدار میموندم تا شوهرم بیاد کلی تو سایت میچرخیدم، کم کم عادت کردم الان شوهرم ی هفته شبانه روزی هم نباشه دیگه از هیچی نمیترسم درا قفله دیگه چی میخاد بشه 

بنظرم ب ترست غلبه، کن از خودت انتظار داشته باش بعد دیگران 

منم خیلی خیلی ادم مهربونیم ولی واقعن حوصله ندارم حتا خاهر خودم هی شب بیاد خونمون بخابه راحت نیسم

یه روزی به حرف من میرسی عزیزم فوقش تاصبح بشین فیلم ببین اینستا برو بسته شبانه بگیر شوهرت اومد توبغل ...

ناهار فردات همون شب اماده کن خونه مرتب کن همون شب 

میترسی بخوابی اصلا نخواب شوهرت اومد باهم بخوابید من یبارانجام دادم الان مثل خر پشیمونم چرا میرفتم مزاحم بقیه میشدم

این حرف بچه نیس حرف مادر بچه س

نه بعضی بچه ها هنوز از خودشون حرفای گنده تر هم میزنن اما زیر سر مامانا نیس ، دخترم شش سالشه گاهی بعضی شبا مادرهمسرم تنهاس میاد خونمون ، دخترم میگه عه چرا همیشه پا میشی میای اینجا ؟ یا میگه امشب میخوام بیام‌خونتون دخترم میگه عه چرا میای چرا همیشه میای ؟ میدونی فقط واسشون سواله همین جوری میپرسن بچه ها

ینی شبا تنها میخابی؟ نمیترسی؟ مجبورت نمیکنن که بری خونشون ؟

گلم می دونم بارداری آدم رو می ترسونه و هزار فکر و خیال و ترس و توهم میاره تو ذهن اما قوی باش آیه الکرسی بخون هیچ کجا برای شما بهتر از خونه خودت نیست 

من دومی رو باردار بودم اولیم ۳ ساله بود همسرم ۲۰ روز ۲۰ روزنبود.تو شهر غریب خودم دکتر و سونو ازملیش می رفتم

یکی تو شکم یکی به دست می کشیدم 


بعد زایمان بیشتر باید مستقل بشی از الان تست کن خودت رو 

نرو عزیزم اولش سخته بعد یه هفته عادت میکنی اخه از چی میخای بترسی خودتم میگی قبلا تنها میخابیدی مطمئنا اونوقتم اوایلش کمی اذیت شدی فیلم طنز دانلود کن کتاب بگیر مخصوصا درمورد بچه داری الان فرصتشه که بخونی اینجور چیزارو 

دوشب که بیشتر نیست برو خدایی نکرده‌اتفاقی برات میفته اینجا رو ولش  کن اگه زن داداششه تاپیک زده بود میگفت خواهرشوهرم اینجا میخابع میگفتن بنده خدا دوشب که درهفته بیشتر نیست بارداره گناهه از این حرفا 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز