عزیزم اکثرا همین بودیم من یادمه بعد ازدواجم روزی ده بار میگفتم خدایا غلطط کردم خدایا اشتباه کردم ازدواج کردم واقعا بهم سخت می‌گذشت. خونه ی بابام که بودم زندگی بی نهایت راحتی داشتم باورم نمیشد بعذ ازدواج باید برای خوراکم انقد برنامه ریزی کنم.حتی یادمه طی یکسال یک لباس خریدم همونم با عذاب وجدان. همسزمم مدام حالش بد بود. ولی گذشت، صبوری کن عزیزدلم، تازه همسرم کار نداشت جون تعدیل نیرو شده بودن، خداروشکر کنین همسرتون شاغلن عزیزم
عزیزم همه مون همین بودیم. منم خونه پدرم زندگی خیلی مرفهی داشتم ولی انتخابم همسزم بود و من میدونستم پس باید بخاطر علاقه م، با صبوری و توکل برخدا، ازین مراحل رد میشدم. کار آسونی نبوذ ولی کنار همسزت باش و تنهاش نذار من مدام میگفتم خدا باصابرینه. بعد هر سختی آسانیست، مدام میگفتم تا خداروشکر زندگیمون تغییر کرد.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز