۹ماهه ازدواج کردم...از همون اول مشکل مالی داشتیم
اما چندماهه بیشتر شده خیلی تو فشارم ازهمه تفریحاتم زدم حتی یه تیکه لباسم نخریدم احساس میکنم دارم افسرده میشم...اینروزا شوهرمم بخاطر همین مسئله مالی حال زیاد خوبی نداره و نسبت بهم بی توجه هست اصلا حواسش بهم نیست...احساس خوبی ندارم...راهنماییم کنین حرف بزنین برام من خواهر ندارم شما جای خواهران...
شغلش چیه؟
مام اوایل ازدواج قسط و قرض و چک داشتیم.گذشت و تموم شد الحمدلله
عزیزم مگ همسرت سرکار نمیره؟درآمدتون چقدره که سخت میگذره؟
سعی کنین شما بهش نزدیک بشین
من زنم و میرم سرکار
به خدا نون درآوردن خیلی سخت شده
عزیزم دیگه زندگی پستی و بلندی داره
مشکل شما هم انشاالله زودتر حل بشه
ما هم اوایل ازدواج خیلی بدجور بدهکار شده بودیم و فشار رومون بود ولی بعدش خداروشکر حل شد
الان هم به همسرت دلگرمی بده واقعا فشار زیادی روش هست
ذهنش درگیره
عزیزم خودت دوست نداری بری سرکار ؟همسرت ساعت کاریش جوری نیست که بتونه سر ی کار دیگه هم بره ؟
هممون این روزها رو گذروندیم درکت میکنم عزیزم ..
خیلی برام سواله وقتی وضع مالی طرف رو میدونین چرا ازدواج میکنین که بعدش غصشو بخورین؟
یا غصشو نخورین یا اولش فکر این باشین
شرایط اقتصادی همه خرابه
وارد بازار کار شو
اوایل زندگی‌برای همه همینطوره چون اکثر جوونا با قسط و وام زندگیشونو‌شروع‌کردن و با این گرونیا واقعا تحت فشارن سخت‌نگیر و خودتو با قبل خودت حتی مقایسه نکن چون تو اومدی توو زندگی کسی و قراره توو سختیا و خوشیا شریکش باشی...بیشتر کنار همسرت باش و بهش دلگرمی بده که‌این روزا تموم میشه...بذار اونم به زندگی‌دلگرم‌بشع
به عنوان یه پسر میگم اگه تو این شرایط بودم بی توجهیم نسبت به همسرم از عمد نبود و از روی شرمندگی توان توجه بهشو نداشتم البته این نظر منه و بهتره که شما کنارش باشین تو این روزای سخت بالاخره پایان شب سیه سپید است...
عزیزم همیشه که همه بالا قرار ندارن
زندگی پستی و بلندی داره
همون پولدار هم بالاخره بعضی روزا تو همچین شرایطی قرار میگیره
شوهر من شغلش آزاد هست در آمدش خوب هست
ولی اوایل ازدواجمون خیلی بدجور بدهکار شده بودیم همش قسط
خیلی فشار رومون بود ولی خداروشکر الان رو به راه شدیم
